در مربیگری معکوس، یک عضو کم سابقهتر به یک «دوستی حرفهای» با همکاری با سابقهتر وارد میشود و این دو با یکدیگر به تبادل مهارتها، دانش و ادراکات خود میپردازند.
برای مثال، یک شخص جوانتر ممکن است با ابزارهایی مانند Pinterest، WhatsApp و Twitter راحتتر باشد و بنابراین، تشویق همکار قدیمیتر که تجربه کمتری در استفاده از این فناوریها دارد، به دوستی و تعامل با همکار جوانتر میتواند قابلیت وی برای تماس با مشتری یا ارباب رجوع بالقوه را بهبود دهد.
مدیرعامل سابق جنرال الکتریک، جک وِلش (Jack Welch) خالق مفهوم مربیگری معکوس است. وی کمبود مهارتهای فناوری خود را در اواخر دهه 90 میلادی تشخیص داد و باور داشت که جوانترین افرادی که در حال پیوستن به شرکت هستند در مورد فناوریهای جدید دانش بیشتری نسبت به مدیران خود دارند.
بنابراین، وی از 500 نفر از مدیران ارشد اجرایی خواست که به دنبال مربیانی از بین این تازهواردان به شرکت باشند.
معمولاً، از یک مربی (یا مرشد) انتظار میرود که با سابقهتر و باتجربهتر از شاگرد (یا مرید) خود باشد. اما، مربیگری معکوس تشخیص میدهد که شکافهای مهارتی در دو طرف وجود دارند و اینکه هر طرف میتواند نقطه ضعفهای خود را با کمک نقطه قوتهای طرف دیگر جبران نماید.
برای مثال، عضو جوانتر تیم میتواند مهارتها و ایدههای جدید را به ردههای بالاتر نردبام شرکت منتقل کرده و فرد با سابقهتر میتواند تبدیل به الگو یا مربی کارراهه شغلی گردد.
چرا باید یک رابطه مربیگری معکوس تشکیل داد؟
مربیگری معکوس میتواند نقش مهمی در پل زدن بر روی شکاف بین نسلهای موجود در محیط کار بازی کند (Baby boomers: متولد بین سالهای 1946 تا 1964؛ نسل X: متولد بین سالهای 1965 تا 1976؛ نسل Y که هزاره سوم نیز نامیده میشوند: متولد بین سالهای 1977 تا 1998).
این گروهها تجارب متفاوتی از نظر موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی دارند که به اخلاقهای کاری، مجموعههای ذهنی و ویژگیها و خصلتهای گوناگون منجر شده است.
این موضوع به تعدادی از تعصبها و تفکرات قالبی منجر شده است که غلبه کردن بر آنها دشوار است. برای مثال، برخی از افراد نسل هزاره سوم را به عنوان نسلی لوس، بیانگیزه و خود محور میبینند در حالی که، افراد متعلق به نسل هزاره سوم، نسلهای قدیمیتر را به عنوان نسلی ناکارآمد و مقاوم در برابر تغییر تلقی میکنند.
مدیران اجرایی و سایر رهبران نیاز دارند که چگونگی گذر از این تقسیمبندی نسلی را یاد گرفته و با آنها ارتباط برقرار کرده، به آنها انگیزه داده و اعضای جوانتر تیم را مشارکت دهند. مربیگری معکوس میتواند به حل چالش این تفکرات قالب کمک کرده و مزایای زیادی را برای اعضای تیم و در کل سازمان فراهم کند.
نکته:
بسیار مهم است به یاد داشته باشید که هیچ کس از یک نسل خاص تجربیات مشابهی نداشته یا ویژگیهای رفتاری مشترکی با نسلهای دیگر ندارد. بنابراین، لازم است با هر عضو تیم به عنوان یک فرد رفتار کرد و از بهترین قضاوت در هنگام برقراری یک رابطه مربیگری معکوس استفاده نمود.
برای مطالعه مقاله های بیشتر در زمینه منابع انسانی به گروه آکادمی مدیریت منابع انسانی مراجعه فرمائید