علوم رفتاری و هنجارهای جدید در عصر کرونا[دکتر سیمین حاجیپور]
تغییر پارادایم یکی از پرکاربردترین عبارات علم سیاست است. همهگیر شدن ویروس کرونا ممکناست یک مورد از تغییر پارادایم باشد.به نظر میرسد این بحران روند جهانیسازی را هم کُند و حتی متوقف کرده است.اما بشر در هر موقعیتِ همراه با عدمقطعیت مانند موقعیت حاضر به راهکارهایی میاندیشد و «هنجارهای اجتماعی جدیدی» را ایجاد میکند.
برخی کشورها با افزایش بدهیهای جهانی آسیبپذیرتر شده، با خطر مالی جدی روبهرو خواهند شد. اما بشر در هر موقعیتِ همراه با عدمقطعیت مانند موقعیت حاضر به راهکارهایی میاندیشد و «هنجارهای اجتماعی جدیدی» را ایجاد میکند.
جهان در حال تجربه یک پاندمی ویروسی است. کروناویروس که بیماری آن با نام کووید ـ ۱۹ شناخته میشود، یکی از رخدادهای ناگواری است که در هر قرن فقط شاید یکبار شاهد آن باشیم. اگر برخی از پیشبینیهای تاریک درباره کووید ـ ۱۹ به واقعیت بپیوندد، جهان یکی از بدترین بحرانهای دوران مدرن را تجربه خواهد کرد.
جهان در حال تجربه یک پاندمی ویروسی است. کروناویروس که بیماری آن با نام کووید ـ ۱۹ شناخته میشود، یکی از رخدادهای ناگواری است که در هر قرن فقط شاید یکبار شاهد آن باشیم. اگر برخی از پیشبینیهای تاریک درباره کووید ـ ۱۹ به واقعیت بپیوندد، جهان یکی از بدترین بحرانهای دوران مدرن را تجربه خواهد کرد.
میزان آگاهی از خطر و پاسخ بشر در راهبردهای مقابله با خطرات به وجود آمده در حوزههای مختلف میتواند فردی و ساختاری باشد. هر فردی باید تصمیم بگیرد که چگونه میتواند به بهترین شکل ممکن از سلامت خود محافظت کند، بدون آنکه سلامت دیگران را به خطر بیندازد. از سوی دیگر، در یک دهه گذشته، در جهان بیش از پیش اقتدارگرایی، ملیگرایی، بیگانههراسی، یکجانبهگرایی، ضدبنیانگرایی و ضدتخصصگرایی رشد کرده است. وضعیت فعلی سیاست و ژئوپلیتیک موجود بجای حل بحران، آن را تشدید کرده است. این همهگیری میتواند رکود اقتصادی شدیدی ایجاد کند. برخی از بزرگترین اقتصادهای جهان متوقف شدهاند. مردم سفرهای خود را محدود کردهاند. مدارس و دانشگاهها تعطیلند و همایشها و کنفرانسها لغو شده است. زنجیره تولید مختل شده و راهاندازی مجدد آن دشوار خواهد بود.
به نظر میرسد این بحران روند جهانیسازی را هم کُند و حتی متوقف کرده است. برخی کشورها با افزایش بدهیهای جهانی آسیبپذیرتر شده، با خطر مالی جدی روبهرو خواهند شد. اما بشر در هر موقعیتِ همراه با عدمقطعیت مانند موقعیت حاضر به راهکارهایی میاندیشد و «هنجارهای اجتماعی جدیدی» را ایجاد میکند. برخی از این هنجارهای جدید اجتماعی عبارت خواهند بود از؛
نوع جدیدی از وطنپرستی
مدتها است که کشورها وطنپرستی را برابر با نیروهای مسلح کردهاند اما نمیتوان به ویروس شلیک کرد. بنابراین، کسانی که در خطوط مقدم جبهههای مبارزه با کرونا ایستادهاند، سربازان یا نظامیان نیستند. آنها پزشکان، پرستاران، داروسازان، معلمان، نیروهای خدماتی بیمارستانها و … هستند؛ افرادی که با انجام کارهای سخت، همراه با افزایش احتمال خطر آلودگی و مرگی که هرگز برای آن داوطلب نشدهاند، به مبارزه با این ویروس برخاستهاند.
وقتی همه چیز تمام شود، شاید ما فداکاری آنها را به عنوان میهنپرستی واقعی در نظر بگیریم، همانطور که در مورد سربازان ارتش فکر میکنیم. شاید در آینده، جهان مجسمههایی را به یادبود این افراد بنا کند و برای این طبقه جدید از افرادی که سلامتی و جان خود را فدای جان سایر انسانها کردند، تعطیلات رسمی در نظر بگیرد. شاید، در نهایت درک ما از وطنپرستی بیشتر از جنگ و جنگافروزی و از بین بردن اجتماعات انسانی بسوی افزایش سلامتی و ادامه زندگی جامعه معطوف شود. شاید طرد جنگ به نام میهنپرستی و عشق به جامعه انسانی یکی از مزایایی باشد که بتواند از دل این همه آشفتگی ناگوار ظهور یابد.
کاهش قطبیسازی
شوک(های) بزرگی که ویروس کرونا به سیستم و نظام زندگی بشر وارد کرده است، میتواند جهان را از الگوی ۵۰ ساله قطبیسازی سیاسی و فرهنگی که در دام آن افتاده است، خارج کند و به ما کمک کند تا مسیر زندگی را به سمت همبستگی و اتحاد بیشتر بینالمللی و کاهش قطبیسازی تغییر دهیم. ممکن است این اتفاق در نگاه نخست غیرممکن به نظر برسد، اما دو دلیل برای این احتمال وجود دارد.
اولین سناریو، سناریوی «دشمن مشترک» است که در آن، مردم وقتی با یک تهدید مشترک روبهرو میشوند، از اختلافات گذشته خود چشم میپوشند. کووید ـ ۱۹ دشمن مشترکی است که تهدیدی برای نژادها، قومیتها، جنسیتها، طبقات اقتصادی و اجتماعی مختلف محسوب میشود. در نتیجه، ممکن است انرژی همجوشی، همبستگی و یک هدف مشترک را برای بشر برای نجات از این دشمن مشترک فراهم کند.
دلیل دوم، سناریوی «موج شوک سیاسی» است. مطالعات نشان دادهاند که پس از بروز شوکهای بزرگ، الگوهای رفتاری موجود مستعد تغییر میشوند. این تغییر لزوماً بلافاصله رخ نمیدهد و میتواند وضعیت را بهتر یا بدتر کند. اما با توجه به سطح تنش فعلی، این سناریو نشان میدهد که اکنون زمان شروع ترویج و توسعه الگوهای «سازندهتر» در گفتمان فرهنگی ـ سیاسی است. به عبارتی، زمان تغییر به وضوح فرارسیده است.
بازگشت به تخصص
رفاهی که از طریق سطح بالای فنآوری در اختیار بشر مصرفکننده قرار گرفته است، موجب شده انسان امروز به سیاست و سیاستمدار و تأثیر انتخاب بر زندگی به طور جدی نیاندیشد. این عدم تفکر جدی باعث شده تا بشر حتی افرادی را به سطوح بالای قدرت ارتقا دهد که تخصصی در سیاست نداشتهاند، به گونهای که یک حرکت و حمله پوپولیستی به بوروکراسی و تخصصگرایی رقم زده شده است.
بحران کووید ـ ۱۹، اکنون بشر را مجبور کرده بار دیگر به تخصص باور بیاورد. ممکن است ـ البته فقط میتوانیم امیدوار باشیم ـ بشر حداقل به سمت این فکر برگردد که دولت موضوعی و جایگاهی برای افراد واقعاً سیاستمدار است. شکست قاطع دولتها در حفظ سلامت و کُند کردن انفجار همهگیرمحور اقتصاد ممکن است موجب شود مردم به سمت دولتهایی غیر از دولتهای پوپولیست روی آورند که فقط رضایت عاطفی و ایدئولوژیک موقت را موجب میشوند.
فردگرایی کمتر
همهگیری کروناویروس پایان عاشقانه بشر با جامعه بازار و فردگرایی افراطی است. اکنون شاهد هستیم که مدلهای مبتنی بر بازار برای سازماندهیهای اجتماعی ناکام و فاجعهبار است، زیرا رفتار فردگرایانه این بحران را بسیار خطرناکتر از آنچه که باید باشد، میکند.
هنگامی که این ویروس و همهگیری به پایان برسد، بشر مجدداً سیاستهای خود را تغییر خواهد داد. به نظر میرسد به جمعگرایی بیشتری برسیم. بهتر ببینیم که چگونه سرنوشت ما به یکدیگر پیوند خورده است. اگر دولتها درآمد میلیونها کارگری که شغل خود را از دست دادهاند، تضمین نکنند یا اگر دولتها به کاهش یا لغو بدهیهای دانشجویی کمک نکنند، اقتصاد و نظم اجتماعی از بین خواهد رفت. بیماری همهگیر کروناویروس باعث ایجاد درد و رنج شدید جسمی و عاطفی خواهد شد. اما ما را وادار میکند تا دوباره درباره اینکه چه کسی هستیم (موضوع هویت) و برای چه چیزهایی ارزش قائل میشویم (موضوع ارزشها)، تجدید نظر کنیم و در طولانی مدت بتوانیم نسخه بهتری از خود را کشف کرده، ارائه دهیم.
سبک جدید زندگی دیجیتالی و از بین رفتن موانع نظارتی بر ابزارهای آنلاین
کووید ـ ۱۹ بسیاری از موانع مصنوعی بر پویایی زندگی آنلاین بشر را از بین خواهد برد. البته همه چیز نمیتواند مجازی شود. اما در بسیاری از ابعاد زندگی، استفاده از ابزارهای کاملاً مفید آنلاین بوسیله بازیگران قدرت کُند شده بود. در شروع همهگیری، استفاده از امکانات آنلاین برای آموزش یا کار از راه دور گزینه سخت یا غیرممکنی به نظر میرسید. اما بسیاری از مردم در حال یادگیری و دولتها در حال آزادسازی هستند و در آیندهای نزدیک این روند به گزینهای مطلوب تبدیل خواهد شد.

از نخستین روزهای فاصلهگذاری اجتماعی به دلیل شیوع کروناویروس، نخستین نمونههای الهامبخش سبک جدید زندگی دیجیتالی را شاهد هستیم. کنسرتهای زنده به صورت آنلاین اجرا میشود. مربیان ورزش کلاسهای رایگان آنلاین برگزار میکنند. استادان بزرگ دنیا آموزشهای آنلاین رایگان دارند. کتابخانهها امکان دانلود رایگان هزاران کتاب ارزشمند را فراهم کردهاند. حتی موزهها مانند موزه لوور امکان گردش مجازی رایگان را در اختیار بازدیدکنندگان قرار دادهاند. این یک سبک متفاوت از زندگی در صفحه نمایش آنلاین است. این سبک جدید زندگی با شکستن شیوههای قدیمی در حال ایجاد رسانهای برای نمایش سخاوت و همدلی انسانی است. اکنون مردم در زندگی خود جستجو میکنند و از خود میپرسند: «من چه کاری میتوانم انجام دهم؟» اگر با همین روند به جلو حرکت کنیم، میراث قدرتمند کووید ـ ۱۹، «ما»شدن دوباره بشر خواهد بود.
آغازی بر مراقبتهای بیشتر از خانواده جهانی
بیماری همهگیر کروناویروس شکافهای موجود در زیرساختهای مراقبتی را نشان داده است. میلیونها خانواده در این بحران بدون مراقبتها و خدمات بهداشتی ماندهاند. با داشتن عزیزان بیمار و کودکانی که به طور ناگهانی بجای رفتن به مدرسه در خانه ماندهاند، مردم مجبور به انتخابهای سخت میان خانواده، سلامتی و ضرر و زیانهای مالی شدهاند. تعداد کمی از کارگران دارای مرخصی با حقوق هستند؛ در نتیجه، کار از دست رفته معادل دستمزد از دست رفته است. این بحران باید حمایت گسترده سیاسی را برای مراقبت از خانواده جهانی فراهم کند. مراقبت همواره یک مسئولیت مشترک بوده است. با این حال، سیاست هرگز به طور کامل از آن پشتیبانی نکرده است.
بازگشت دولت بزرگ
برای حکمرانی سه نظریه دولت بزرگ، دولت کوچک و حکمرانی خوب به ترتیب در دنیا جایگزین یکدیگر شدهاند. در حال حاضر، نبرد با کروناویروس باعث شده که دولتها بسیار بیشتر از گذشته دیده شوند. هنگامی که به توجیهات روزمره مسئولان بهداشتی را میخوانیم، به توضیحات اربابان قدرت گوش فرامیدهیم و از رهبران ملی کمک و امید میخواهیم، شاهد نقشی اساسی هستیم که «دولت بزرگ» در زندگی و سلامتی ما ایفا میکند. نه تنها به دولتی بزرگ نیاز است تا بتوان از این بحران خارج شد، بلکه در آینده پساکرونا، بیش از هر زمان دیگری به دولتی بزرگ و منطقی احتیاج خواهیم داشت.
عدم کارآیی قوانین
پاسخ به بیماری همهگیر کروناویروس حقیقتی ساده را آشکار کرده است: بسیاری از سیاستهایی که مقامات منتخب از مدتها پیش گفته بودند که لغو آنها غیرممکن و غیرعملی است، امکانپذیر و عملی شد. اکنون، میدانیم که برخی «قوانینی» که تحت سلطه و نظارت آنها زندگی کردهایم، غیرضروری بودند و به سادگی جامعه را شکنندهتر و نابرابرتر کردند. به عنوان مثال، در بسیاری موارد تعدیل نیروها قابل اجتناب بود. بیخانمانها میتوانستند در ساختمانهای دولتی اسکان داده شوند. نیازی به قطع آب و برق افرادی نبود که قادر به پرداخت صورتحساب خود نبودند. مرخصی استعلاجی با حقوق میتوانست حق همه کارگران باشد. بازپرداخت دیرهنگام وام نیازی به سلب مالکیت وامگیرنده نداشت.
روشن است که در یک بحران، قوانین اعمال نمیشوند. اکنون فرصت و تجربهای بیسابقه پیش آمده که فقط درد را به طور موقت تسکین ندهیم، بلکه به طور دائم برخی قوانین را تغییر دهیم تا میلیونها نفر از مردم برای شروعی دوباره آنقدر آسیبپذیر و شکننده نباشند.
گسترش شکاف نابرابری
بحث در مورد نابرابری در جهان اغلب بر شکاف فزاینده میان ۹۶ درصد پایین و ۴ درصد برتر تمرکز دارد. این شکاف رشد کرده است و با این بحران تشدید نیز میشود. در این بحران، این ۴ درصد ضمن تأمین نیازهای لازم، درآمد ثابت خود را حفظ میکنند، در حالی که بسیاری از مردم با ضرر شغلی و بار و مشکلات تأمین خانواده روبهرو هستند و بنابراین، نابرابری در سطح جهانی افزایش خواهد یافت.
تغییر در درک از «تغییر»
«تغییر پارادایم» یکی از پرکاربردترین عبارات علم سیاست است. همهگیر شدن کروناویروس ممکن است یک مورد از تغییر پارادایم باشد. همانطور که کروناویروس فقط به سیستم ایمنی بدن حمله نمیکند، بلکه مانند جنگ داخلی، این پتانسیل را دارد که بخشهای مختلف را درگیر کند، در این بحران نیز چارچوبهای مختلف زندگی و فکری بشر تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
اقتصاد جهانی وارد مراحل اولیه رکود اقتصادی شده و پتانسیل ایجاد یک رکود بزرگ را دارد. بخشهای بزرگی از کسبوکار کشورها به طور کامل تعطیل شده است. مردم در یک چشم برهم زدن با جامعهای پویا و فعالیتهای بیوقفه خداحافظی کردهاند. تصورات جمعی ما در مورد «ممکن» تغییر کرده است. به این ترتیب، در طولانی مدت مجبور خواهیم بود تا برداشت خود را از «تغییر» نیز مورد تجدید نظر قرار دهیم. به این ترتیب، باید انتظار داشت که پارادایم تغییر کند.
این مطلب در سایت ایرنا منتشر گردیده است

دکتر سیمین حاجیپور ساردویی
مدرس دانشگاه
پژوهشگر حوزه جامعهشناسی سیاسی