اگر تا حالا به این موضوع فکر کرده اید که”محرومیت سازمانی” به چه معنی می باشد و چطور توسعه پیدا می کند؟نوشتار پیشرو یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده و توسعه ساز “محرومیت سازمان” را رمز گشایی خواهد کرد.
محرومیت چیست؟
محرومیت جنبه های مختلفی دارد:
• “محرومیت مادی” یعنی بنا به هر دلیلی در تامین نیازهای مادی، انسان ها دچار مشکل شوند.
• “محرومیت غذایی” یعنی برای تامین مایحتاج غذایی دچار کمبود و محدودیت گردند.
• “محرومیت عاطفی” یعنی شرایط مناسبی برای دوست داشتن از یکسو و دوست داشته شدن از سوی دیگر وجود نداشته باشد.
• و ممکن است جنبه های دیگری از محرومیت هم وجود داشته باشد که در این بحث به آن پرداخته نشده است
نکته مهم: برخی محرومیت ها تحمیلی هستند. محرومیت های تحمیلی غالبا جنبه طبیعی و زیست محیطی دارد و افراد هیچ نقشی در آن ندارند مانند محرومیت غذایی ناشی از خشکسالی؛ اما برخی محرویت ها انسان ساز یا خود ساخته هستند مانند محرومیت های عاطفی و یا محرومیت های مادی ناشی از سستی و تنبلی.
محرومیت سازمانی تحمیلی یا طبیعی؟
اگر اعتقاد داشته باشیم انسان موجودی اجتماعی است و کامیابی و شکست، شادی و غم و … در اجتماع معنی و مفهوم پیدا می کند و هویت انسان به واسه بودن در جمع شکل می گیرد شاید بزرگترین محرومیت، محرومیت اجتماعی است و محرومیت از داشتن ارتباطات. بر هیچ کسی پوشیده نیست که افراد به واسطه تعاملات و ارتباطات فرصت رشد و پیشرفت مناسب تری خواهند داشت.
پژوهش های لوتانز نشان میدهد “مدیران موفق” کسانی هستند که شبکه های تعاملی گسترده تری داشته اند، به زعم دانشمند معروف “بری شوارتز” شادی واقعی در دل ارتباطات خوب با دیگران است، در دین ما به صله رحم و ارتباطات تاکیدات زیادی شده است و … که همه اینها نشان دهنده نقش ارتباطات در موفقیت افراد دارد. بسیاری از سازمان ها در استخدام و انتخاب جایگاه های حساس خود به سرمایه اجتماعی و سرمایه ارتباطی استخدام شوندگان توجه ویژه ای دارند.
نکته مهم دوم: اجتماعی بودن و تعامل جزء نیازهای ذاتی بوده ومهمترین عامل کامیابی لحاظ میگردد، در نتیجه محرویت ناشی از تعامل، جز محرومیت های خود ساخته و تحمیلی می باشد.
مدیران محروم به چه مدیرانی اطلاق می شود؟
مدیران محروم آنهایی هستند که به واسطه ضعف ارتباطی فرصت رشد را از سازمان خود می گیرند. آنهایی که عینک بدبینی را بر چشم گذاشته و هر نوع همکاری با سازمان را رد میکنند و با استدلال های غیر منطقی و گاها توهم توطئه، تمایل به انزوا را در پیش می گیرند و این در حالیست که “مدیران غنی” از دشمنان و رقبای خود فرصت همکاری و تعامل می سازند، و سازمان را در عرصه رقابت حفظ می نمایند.
ویژگی مدیران محروم این است که با رفتارهای قهر آمیز، خودی را غیرخودی و از دوست، دشمن می سازند، اما مدیران غنی، غیر خودی ها را خودی کرده و دشمنان را دوست می کنند و بر دامنه دوستان و تعاملات خود می افزایند. مدیران محروم در بازه زمانی اندکی “سازمان های محرومی” خواهند ساخت که گاها ماهیت و فلسفه وجودی سازمان نیز ضعیف شده و مایه نارضایتی همگان خواهد شد.
محرومیت زدایی مدیریتی و سازمانی
• محرومیت زدایی از مدیران یعنی به آنها یاد بدهیم که برای یک سازمان به واسطه تعاملات نامناسب خود، دشمنان و رقبای نامناسب نتراشند.
• محرومیت زدایی از مدیران، یعنی از آنها بخواهیم که در عرصه های رقابتی حضور فعال داشته باشند.
• محرومیت زدایی مدیریتی یعنی توجه به مسئولیت اجتماعی .
• محرومیت زدایی یعنی رقبا را دوست دانستن و از آنها دشمن نساختن.
• محرومیت زدایی یعنی ارتقاء سرمایه اجتماعی سازمان.
• محرومیت زدایی یعنی ضعف عملکرد را به عوامل خارجی نسبت ندادن.
نکته پایانی:
محرومیت زدایی اکتشافی نیست، محرومیت زدایی ساختنی است. برای محرومیت زدایی واقعی نیازمند مدیرانی با کانون کنترل درونی هستیم تا مسئولیت کژکارکردها و سستی های خود را قبول کرده و عوامل محیطی را برای پوشش شکست بازیچه نسازند.
دکترعلیرضاکوشکی جهرمی
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی
دکترای مدیریت دولتی