مـدیرنامـه
رسانه اختصاصی مدیران

راهنمای جامع بازاریابی برای استارت آپ ها

راه‌اندازی و شروع هر کسب‌وکار بسیار هیجان‌انگیز است؛ اما متأسفانه تئوری «اگر محصول را تولید کنی، مشتریان خود را پیدا می‌کند» در بازارهای رقابتی امروزی به واقعیت تبدیل نمی‌شود. پشت‌صحنه‌ی بیشتر داستان‌های برند موفقی که می‌شنویم، سال‌ها سخت‌کوشی و پیگیری است. به‌بیانِ‌‌ساده، بازاریابی استارتاپ مسئله‌ای منحصربه‌فرد محسوب می‌شود که دلیل آن غالبا منابع محدود، یعنی زمان و بودجه و نیروی کار ماهر است.

زمانی‌که استارتاپی اداره می‌کنید، باید مطمئن شوید هر تلاشی هرچند کوچک، به‌خوبی برنامه‌ریزی‌ و بی‌عیب‌و‌نقص اجرا می‌شود؛ مخصوصا وقتی می‌دانید رویکردهای سنّتی بازاریابی برای استارتاپ‌ها جواب نمی‌دهد. بازاریابی استارتاپ حوزه یا حتی علم کاملا متفاوتی است؛ ازاین‌رو، در این مطلب سعی می‌کنیم مهم‌ترین نکات این حوزه را مرور کنیم.

پایه‌ها

قبل از اینکه آجرها را روی‌هم بگذارید و ساخت دیوارها را آغاز کنید، به پِی محکمی نیاز دارید. تنظیم استراتژی مناسب و موفق بازاریابی استارتاپ نیز از اصول مشابهی پیروی می‌کند. بنابراین، پیش‌ازاینکه تلاش‌های بازاریابی خود را شروع کنید، مطمئن شوید مبانی زیر را به‌خوبی پوشش داده‌اید:

Choosing a Market

انتخاب بازار

برای بنیان‌گذاران استارتاپ آسان است که فکر کنند جهان، محصولات آن‌ها را دوست دارد. بنیان‌گذاران با محصولات خود نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند؛ اما واقعیت این است که احتمالا فقط بخش کوچکی از جامعه به محصولاتتان علاقه‌مند‌ هستند.

اگر تلاش کنید استارتاپ را در همه‌ی بازارها یا نزد همه‌ی مردم بازاریابی کنید، هم زمان و هم پول خود را هدر می‌دهید. بهترین راه‌حل این است که نیچ مارکت هدف را بیابید و انرژی خود را روی کسب سهم بیشتری از این بازار متمرکز کنید.

چگونه می‌توانید بازار را انتخاب کنید؟ برای این منظور باید به چهار عامل اصلی توجه کنید:

  • اندازه‌ی بازار (Market Size): آیا جمعیت‌شناسی منطقه‌ای را هدف قرار می‌دهید؟ شما باید بدانید دقیقا با چه تعداد مشتری بالقوه رو‌به‌رو هستید.
  • ثروت بازار: آیا این بازار می‌تواند هزینه‌ی خرید محصولات شما را بپردازد؟
  • رقابت بازار: آیا این بازار اشباع‌ شده و رقبای زیادی در آن حضور دارند؟
  • گزاره‌ی ارزش: آیا گزاره‌ی ارزش استارتاپ شما به‌حدی ارزشمند است که صدای کسب‌وکار خود را از سایرین متمایز کنید؟

تعریف کلیدواژه‌ها

پس‌ازاینکه بازار هدف را به‌وضوح مشخص کردید، می‌توانید فهرست کلیدواژه‌ها را جمع‌آوری کنید. شما از فهرست کلیدواژه‌ها عمدتا برای وبلاگ نویسی و رسانه‌های اجتماعی و وب‌سایت اصلی بازاریابی خود استفاده می‌کنید. اساسا باید فهرستی از کلمات یا عباراتی فراهم کنید که به برندتان بسیار مرتبط هستند. به این پرسش پاسخ بدهید: مردم برای پیداکردن استارتاپ شما، چه واژه‌هایی در گوگل جست‌وجو می‌کنند؟

بهتر است ابتدا سه تا پنج کلیدواژه‌ی اصلی را بنویسید. این واژه‌ها باید کاری که استارتاپ شما انجام می‌دهد، به‌طور کامل، اما خلاصه بیان کنند. فهرست کلیدواژه‌های اصلی باید براساس گزاره‌ی ارزش استارتاپ تعیین شود. محصول یا خدمت یا ارزش پیشنهادی به مشتری چیست؟

در مرحله‌ی بعد باید کلیدواژه‌های ثانویه را بنویسید که عبارات خاص‌تری هستند. این کلیدواژه‌ها بیشتر در وبلاگ شرکت، ایمیل مارکتینگ و… به‌کار می‌روند. با استفاده از ابزارهای رایگان می‌توانید کلیدواژه‌هایی بیابید که در‌حال‌حاضر، ترافیک بیشتری به‌سمت وب‌سایت شما می‌فرستند.

نکته‌: مشخصه‌ی بهترین کلیدواژه‌هایی که ازطریق این ابزارها پیدا می‌شوند، رقابت کم و ترافیک زیاد است. به‌عبارت‌ِدیگر، بسیاری از مردم این کلیدواژه‌ها را جست‌وجو می‌کنند؛ اما نتایج زیادی برای آن‌ها نمایش داده نمی‌شود.

تعریف موفقیت

استارتاپ‌های مختلف به شیوه‌های متفاوتی موفقیت را تعریف می‌کنند. به‌عنوان‌ مثال، برای استارتاپ A پانصد مشترک یا ثبت‌نام جدید در هر ماه، موفقیت درخورتوجهی محسوب می‌شود؛ درحالی‌که استارتاپ B کسب درآمد ۵۰,۰۰۰ دلاری در هرماه را موفقیت می‌داند.

هر ایده‌ای که از موفقیت استارتاپ دارید، باید آن را در همان مراحل اولیه تعریف کنید و به همه‌ی اعضای تیم اطلاع دهید. مطمئن شوید همه‌ی اعضای استارتاپ تعریف شما از موفقیت را می‌دانند و آماده‌اند به‌سمت آن حرکت کنند.

فرقی نمی‌کند موفقیت را با کسب سود، درآمد، اشتراک یا هر چیز دیگری تعریف کرده‌اید. مهم این است که در ایده‌ی خود ثبات داشته باشید و هدف استارتاپ را به رشد واقعی مرتبط کنید. پس، به ایده‌ی انتخابی‌تان متعهد بمانید.

تنظیم متریک‌های اصلی

مشخص‌کردن متریک‌ها نیز به‌همان اندازه‌ی تعریف موفقیت مهم است. همان‌طورکه نباید در تعریف موفقیت افراط کنید، نباید متریک‌های غیرواقعی و بی‌فایده‌ای انتخاب کنید. مطمئن شوید متریک‌های اصلی شما دقیقا اندازه‌گیری‌شدنی و خاص هستند.

به‌عنوان‌ مثال، فرض کنید موفقیت استارتاپ را با عنوان ۵۰۰ ثبت‌نام جدید در ماه تعریف کرده‌اید. شما می‌توانید نرخ تبدیل سه تماس برای ثبت‌نام را اندازه‌گیری کنید؛ اما هدف این است که چند معیار بسیار ارزشمند را براساس اقدام‌های انجام‌شده در سراسر قیف خرید مشتری انتخاب کنید؛ مثلا ثبت‌نام، اشتراک خبرنامه، دانلود ای-بوک (کتاب الکترونیکی). سعی نکنید همه‌چیز را اندازه‌گیری کنید. فقط روی چند شاخص مهم موفقیت متمرکز شوید.

نکته: اگر از ابتدا متریک‌های پایه را تنظیم کنید، راحت‌تر می‌توانید رشد کسب‌وکار خود را بسنجید.

Estimating a Conversion Rate

برآورد نرخ تبدیل

گام بعدی، تعیین نرخ تبدیل و ارزش‌ها است. برای نمونه، ثبت‌نام در خبرنامه‌ی استارتاپ را در نظر بگیرید. ثبت‌نام ۱۰۰ خبرنامه‌ی جدید در هرماه می‌تواند رشدی فوق‌العاده محسوب شود؛ البته اگر نرخ تبدیل شما ۲۰ درصد باشد. نرخ تبدیل ۲۰ درصدی به این معنا است که ۲۰ درصد از کل افراد مشترک خبرنامه‌ی شما به مشتریانی تبدیل می‌شوند که برای محصولاتتان پول می‌پردازند. اگر نرخ تبدیل شما ۱ درصد باشد، ثبت‌نام ۱۰۰ نفر در خبرنامه‌ی شرکت خبر درخورتوجهی نیست.

شما باید براساس داده‌های تاریخی استارتاپ، نرخ تبدیل مشتریان بالقوه یا لیدهای استارتاپ را برآورد کنید. سپس، همین عملیات را برای محاسبه‌ی ارزش عمر هر مشتری انجام دهید. اگر بدانید چه درصدی از مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی تبدیل می‌شوند و هریک از آن‌ها چه ارزش یا درآمدی برای استارتاپ ایجاد می‌کنند، می‌توانید ارزش‌هایی برای تکمیل اهداف مشخص کنید.

تنظیم بودجه

درنهایت، نمی‌توانیم نقش بودجه را در تلاش‌های آتی بازاریابی نادیده بگیریم. شما باید بررسی کنید برای اجرای استراتژی بازاریابی استارتاپ از عهده‌ی پرداخت چه هزینه‌ای برمی‌آیید؟ به‌یاد داشته باشید هزینه‌ی بازاریابی Inbound بسیار ارزان‌تر از هزینه‌ی بازاریابی Outbound است؛ ولی بازهم رایگان نیست. پس، بودجه‌ی بازاریابی را نیز از مراحل اولیه مشخص کنید و محدودیت آن را بپذیرید.

مسئله‌ی مهم دیگر برنامه‌ریزی و تقسیم دقیق بودجه‌ی بازاریابی است. به‌عنوان‌ مثال، وبلاگ شرکت تا‌به‌امروز قدرتمندترین و مؤثرترین ابزار بازاریابی شما است؛ به‌همین‌دلیل، تصمیم می‌گیرید ۴۰ درصد از بودجه را روی آن سرمایه‌گذاری کنید یا شاید بخواهید ۳۰ درصد از بودجه‌ی بازاریابی را برای توسعه‌ی کتاب یا دوره‌ی آنلاین جدید صرف کنید. فقط مطمئن شوید قبل از شروع هزینه‌کردن، هزینه‌ی تدارکات را پرداخت کرده‌اید.

رسانه‌های اجتماعی

رسانه‌های اجتماعی یکی از راه‌های تبلیغ محبوب‌ محتوای شما و یافتن اینفلوئنسرها (تأثیرگذاران) است. هر طرح ارتقای محتوای عالی مشتریان بالقوه را به وب‌سایتتان می‌آورد و تأثیرگذاران نیز می‌توانند لیدها یا مخاطبان بالقوه‌ی زیادی به برند شما جذب کنند. به‌همین‌دلیل، استارتاپ‌ها رسانه‌های اجتماعی را کانال‌های بازاریابی فوق‌العاده گران‌بهایی می‌دانند. همان‌طورکه در مقالات دیگر زومیت نیز اشاره‌ کرده‌ایم، برخی نکات به شما کمک می‌کنند حداکثر بهره را از بازاریابی رسانه‌های اجتماعی ببرید:

انتخاب شبکه‌های مناسب رسانه‌های اجتماعی

بسیاری از استارتاپ‌ها بدون استراتژی خاصی تعاملات گاه‌وبیگاهی در رسانه‌های اجتماعی دارند. البته، دو اشتباه دیگر نیز در‌این‌زمینه بین استارتاپ‌ها رایج است: ۱. حضور در تمامی رسانه‌های اجتماعی؛ ۲. حضور در شبکه‌ای اجتماعی به‌دلیل رقابت فراوان آن. اگر همه‌ی رقیبان شما در فیسبوک و توییتر و لینکدین حضور دارند، حتما شما هم باید در این رسانه‌های اجتماعی حضور داشته باشید. این‌طور نیست؟ شاید پاسخ این پرسش منفی باشد.

فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، پینترست، Reddit، لینکدین و Tumblr، مشهورترین رسانه‌های اجتماعی حال حاضر هستند. همه‌ی این شبکه‌ها می‌توانند به‌عنوان ابزاری برای ارتقا و نشر محتوا و ایجاد جامعه‌ی برند شناخته شوند؛ اما هریک از آن‌ها ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارند. به‌عنوان‌ مثال، فیسبوک برای مشتریان فعلی شما مناسب است که از پست‌های بصری مانند تصاویر و ویدئو لذت می‌برند.

افزون‌براین، کارایی توییتر برای مشتریان بالقوه‌ای که لینک‌ها بهتر جواب می‌دهند، مثل لینک‌های وبلاگ، بیشتر خواهد بود. هر شبکه‌ی اجتماعی به‌شیوه‌ی متفاوتی عمل می‌کند. درعین‌حال، نباید جمعیت‌شناختی هر شبکه‌ی اجتماعی را دستِ‌کم بگیرید. شبکه‌ی Tumblr می‌تواند در جذب مخاطبان جوان و باهوش مؤثر باشد که از به‌اشتراک‌گذاری نقل‌قول‌های الهام‌بخش و تصاویر خنده‌دار لذت می‌برند.

اگر هدف شما جذب چنین مخاطبانی است، نباید وقت خود را در لینکدین هدر بدهید.

Defining the Best Times to Post

بهترین زمان برای ارسال محتوا

واقعیت این است که چیزی به‌نام «بهترین زمان» برای انتشار پست در شبکه‌های اجتماعی وجود ندارد. اگر نوجوانان را هدف قرار داده‌اید، در طول سال تحصیلی، ممکن است صبح و شب بهترین زمان برای نشر محتوا باشد؛ ولی در طول تابستان، وضعیت فرق می‌کند. بااین‌حال، برخی از کارشناسان ساعات زیر را برای نشر محتوا توصیه می‌کنند:

فیسبوک: ساعت ۱۲ ظهر برای به‌اشتراک‌گذاری محتوا، بهترین فرکانس: هر دو روز یک پست.

توییتر: ساعت ۵ بعدازظهر بهترین ساعت برای دریافت ریتوییت، بهترین فرکانس: یک تا چهار توییت حاوی لینک در هر ساعت.

در این بخش، پیشنهاد می‌کنیم مطلب آموزش مدیریت شبکه‌های اجتماعی برای کسب و کارها را مطالعه کنید.

استفاده از فهرست کلیدواژه‌ها

حالا زمان آن فرارسیده که از فهرست کلیدواژه‌هایی که قبلا آماده کرده‌اید، بهترین استفاده را بکنید. در حوزه‌ی رسانه‌های اجتماعی، باید با بهره‌گیری از این فهرست، تلاش‌های مشارکت و تعاملات خود را به‌حداکثر برسانید. بسته به نوع کسب‌وکاری که اداره می‌کنید، باید با مخاطبان خود وارد گفت‌وگو شوید، به پرسش‌ها آن‌ها پاسخ دهید، بازخورد بگیرید و مطمئن شوید جریان جست‌وجو ازطریق کلیدواژه‌های اصلی به‌خوبی عمل می‌کند.

همکاری با اینفلوئنسرها

همان‌طورکه می‌دانید، تأثیرگذاران (اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی) دنبال‌کنندگان بسیار زیادی دارند. برای استارتاپ شما زمان زیادی طول می‌کشد تا بتوانید این حجم از مخاطبان را جذب کنید؛ اما با همکاری تأثیرگذاران می‌توانید دنبال‌کنندگان را به دید مخاطبان بالقوه ببینید. تحقیقات نشان می‌دهد رفتار ۷۸ درصد از کاربران شبکه‌های اجتماعی تا حد متوسط یا زیادی تحت‌تأثیر تبلیغات تأثیرگذاران قرار می‌گیرد.

نکته: روزنامه‌نگاران نیز در گروه تأثیرگذاران قرار می‌گیرند. خودتان را به افراد بسیار مشهور محدود نکنید؛ زیرا برقراری ارتباط با آن‌ها به‌دلایل مختلف آسان نیست.

راه‌اندازی وبلاگ

راه‌اندازی وبلاگ و دنبال‌کردن دستورالعمل‌های مرتبط آن اصلا کار سختی نیست. نکته‌ی مهم این است که از پلاگین سئوی مناسبی استفاده کنید. دراین‌صورت، گوگل و سایر موتورهای جست‌وجو می‌توانند محتوای شما را رتبه‌بندی کنند و نشان دهند. پس‌ازآن نیز، باید اصول اولیه‌ای مانند دسته‌بندی‌ها و برچسب‌ها را اجرا کنید.

پس‌ازاینکه بک‌اند وبلاگ آماده شد، باید به ظاهر آن فکر کنید: طراحی وبلاگ شما چگونه به‌نظر می‌رسد؟ ترجیحا از طراح حرفه‌ای بخواهید به شما در طراحی وبلاگ کمک کند. سپس، ده نفر را دعوت کنید تا طرح را بررسی کنند و بازخورد بدهند. طراحی وبلاگ نقش مهمی در تجربه‌ی کاربری ایفا می‌کند. همچنین، فراموش نکنید طراحی وبلاگ باید کاربردی باشد. برای اطمینان از این موضوع به پرسش‌های زیر پاسخ دهید:

  • آیا کلید فراخوان به عمل (CTA) به‌وضوح مشخص است؟
  • آیا توابع جست‌وجو در وبلاگ لحاظ شده‌اند؟
  • آیا اطلاعات رسانه‌های اجتماعی و توابع اشتراک‌گذاری، مانند فید توییتر یا پلاگین فیسبوک، در وبلاگ دیده می‌شود؟
  • آیا از گزینه‌های اشتراک وبلاگ و فید RSS بهره می‌برید؟
  • آیا برای هر پست وبلاگ، گزینه‌ی به‌اشتراک‌گذاری در رسانه‌های اجتماعی را در نظر گرفته‌اید؟
Startup PR

روابط‌عمومی (PR)

بسیاری از استارتاپ‌ها روابط‌عمومی را یکی از مسائل سردرگم‌کننده‌ی خود می‌دانند. بنیان‌گذاران با این سؤال‌ها مواجه‌اند: چه زمانی باید استارتاپ خود را به مردم معرفی کنند؟ اصولا سرمایه‌گذاری در رسانه‌ها ارزش خاصی برای آن‌ها ایجاد می‌کند؟ آن‌ها باید چه پیامی ازطریق رسانه‌ها به مردم منتقل کنند؟

واقعیت این است که در حوزه‌ی PR، سه موضوع اهمیت بیشتری دارد: ۱. چه حرفی بزنید؟؛ ۲. چه زمانی آن را مطرح کنید؛ ۳. چه کسی باید با رسانه‌ها صحبت کند؟

بیانیه‌ی تعیین موقعیت:

همه‌ی کارآفرینان بارها در ذهن خود جایگاه استارتاپ خود را با عباراتی جذاب به دیگران توضیح داده‌اند. شاید در‌این‌زمینه نوشتن یک یا دو جمله کار ساده‌ای باشد؛ اما تنظیم بیانیه‌ی تأثیرگذار مستلزم تدابیر واقعی است.

برای نوشتن بیانیه‌ی تعیین جایگاه استارتاپ، کار خود را با شناسایی ماهیت محصول و چگونگی تأثیرگذاری آن بر مردم شروع کنید. محصول را به‌عنوان راه‌حلی ببینید که قرار است یکی از مشکلات مردم جامعه را حل کند. توجه کنید در این مرحله، نمی‌خواهید چیزی به مردم بفروشید. درنهایت، چه افرادی به محصول شما اهمیت می‌دهند. نکته‌ی مهم دیگر این است که بیانیه‌ی شما نه‌تنها قابلیت‌های محصول، بلکه باید گزاره‌ی ارزش را نیز به‌وضوح بیان کند.

مزایای استارتاپ خود را بیان کنید:

با شناسایی قوت‌ها و ضعف‌ها متوجه می‌شوید چگونه می‌توانید محصول خود را بهتر بازاریابی کنید. به‌عنوان‌ مثال، چرا محصول آن‌ها مشکل خاص را بهتر از سایرین حل می‌کند؟ خلاق باشید. از صفحات گسترده یا تصاویر بصری یا فهرست‌ها استفاده کنید. همه‌ی اطلاعات موجود درباره‌ی محصول و رقبا را مطالعه کنید. هر قوت یا ضعفی را به‌دقت بررسی کنید و مزایای خاصی را بیابید که رقبا از آن بی‌بهره هستند.

شما زمان کمی برای ارائه‌ی «صفحه‌» خود به نویسندگان دراختیار دارید. پس، روی یک یا دو جنبه از قوی‌ترین جنبه‌های گزاره‌ی ارزش خود متمرکز شوید و آن را به‌صورت «رسانه پسند» درآورید؛ مثلا روی جنبه‌ای تمرکز کنید که مشتریان بیش‌ازهمه دوست دارند.

نویسندگان مناسب را پیدا کنید:

همه‌ی رسانه‌ها تعداد زیادی از نویسندگان خود را داستان‌سرایان خوبی معرفی می‌کنند؛ اما باید مراقب باشید فقط نویسندگانی را به فهرست خود وارد کنید که مناسب‌ترین گزینه‌ها برای انتقال داستان محصول شما هستند. در این مرحله، شبکه‌سازی با نویسندگان مرتبط را جدی بگیرید؛ زیرا تأثیر زیادی در کمپین‌های بعدی روابط‌عمومی شما خواهد داشت.

کیت رسانه‌ای:

عامل روابط‌عمومی موفق ساخت کیت رسانه‌ای عالی است. آیتم‌های این کیت عبارت‌اند از: مشاوره‌ی رسانه‌ای، لوگوها و عکس‌ها، بیوگرافی و عکس بنیان‌گذار.

تولید محتوا

پس از راه‌اندازی وبلاگ و کمپین روابط‌عمومی، زمان تولید محتوا فرامی‌رسد. ما تاکنون مطالب زیادی درباره‌ی بازاریابی و تولید محتوا در زومیت منتشر کرده‌ایم. به شما توصیه می‌کنیم این مطلب جامع را درهمین‌باره مطالعه کنید. به‌طور خلاصه، بهترین فرایندی که برای تولید محتوا اجرا می‌شود، شامل مراحل زیر است:

  • ایجاد فهرست موضوعات (این فهرست براساس کلیدواژه‌های اصلی تنظیم می‌شود و سئوی وبلاگ یا وب‌سایت را هدف قرار می‌دهد)
  • انتخاب نوع محتوا (کتاب الکترونیکی یا راهنما، وبینار، خبرنامه و ویدئو)
  • وبلاگ‌نویسی به‌عنوان نویسنده‌ی مهمان
  • ثبت ایمیل (ارسال ایمیل و اشتراک خبرنامه و اشتراک وبلاگ)

آزمون و تکرار

تا این مرحله، استراتژی بازاریابی شما کاملا در مدار اجرا قرار گرفته است. مطمئنا هیچ‌کس در اولین تلاش خود کامل نیست و همیشه نیز جای بهبود وجود دارد. درست در همین نقطه، به آزمون و تکرار می‌رسیم. «تعریف موفقیت» و «متریک‌های اصلی» را در ذهن داشته باشید که از مراحل ابتدایی در نظر گرفته بودید.

تنظیم ابزارهای تجزیه‌وتحلیل:

برای سنجش میزان موفقیت بازاریابی استارتاپ به ابزار تجزیه‌وتحلیل عالی نیاز دارید. صرف‌نظر از اینکه چه گزینه‌ای انتخاب می‌کنید، معمولا باید یک قطعه کد را وارد صفحات وب خود کنید که به آن‌ها اجازه می‌دهد رویدادها و بازدیدها را ردیابی کنند. مطمئن شوید ابزار انتخابی شما زمان بارگذاری وب‌سایت را افزایش نمی‌دهد.

سنجش پیشرفت براساس معیارهای پایه:

متریک‌هایی که در مراحل ابتدایی انتخاب کرده بودید، حالا معیارهای اصلی پیشرفت شما هستند. شما در حالت ایده‌آل باید آن‌ها را هر هفته اندازه‌گیری کنید و درمقایسه‌با هفته و ماه قبل بسنجید. برخی از نوسان‌های طبیعی هستند و مهم این است که شما رشد پایدار را دنبال کنید.

هنگامی‌که رشد یا کاهش فراوانی مشاهده می‌کنید، باید دلیل آن را بیابید. سپس، عوامل مثبت را تقویت و از اشتباه‌ها اجتناب کنید. به‌یاد داشته باشید کافی نیست داده‌ها را اندازه‌گیری کنید؛ بلکه باید براساس آن‌ها کار کنید.

ارائه‌ی ایده‌های خلاقانه:

فرایند بازاریابی شما به تکرار و بهینه‌سازی ختم نمی‌شود. استارتاپ‌های موفق همیشه در پی یافتن و اجرای ایده‌های جدید و خلاقانه هستند. شاید مسابقه‌ی اجتماعی، وئدیویی خنده‌دار، دوره‌ی آنلاین جدید، رویداد روابط‌عمومی هوشمندانه یا سایر ایده‌های جالب و هیجان‌انگیز. البته، برخی از ایده‌های جدید و نوآورانه‌ ممکن است با شکست مواجه شوند؛ اما برخی از آن‌ها نیز موفق می‌شوند و این، خطر ارزش امتحان‌کردن را دارد. درهرحال، نام استارتاپ با چابکی و انعطاف‌پذیری و حرکت روبه‌جلو گره‌ خورده است.

Storytelling

توصیه‌های کارشناسان

راه‌حل را بفروشید:

بسیاری از استارتاپ‌ها بیش‌ازآنکه به راه‌حل توجه کنند، روی خود، مشکل متمرکز می‌شوند؛ اما مشتریان بالقوه راه‌حل را جذاب می‌دانند. در دنیای واقعی، برای هر مشکل، مثلا بهره‌وری کم، صدها راه‌حل وجود دارد. چه چیزی باعث می‌شود محصول شما راه‌حل بهتری برای مشکل محسوب شود؟

داستانی جذاب و قانع‌کننده داشته باشید:

داستان‌سرایی یکی از ابزارهای قدرتمند فروش است. اگر داستان قانع‌کننده‌ای برای محصولتان وجود دارد، حتما از آن استفاده کنید. چگونه به محصول امروزی رسیده‌اید؟ در آغاز کار، با مشکلاتی مواجه بوده‌ و به‌سختی مبارزه کرده‌اید؟ هنوزهم در‌حال‌مبارزه هستید؟ با استفاده از داستان برند یا محصول، خودتان را در بازار رقابتی از دیگران متمایز کنید. بازاریابی استارتاپی همیشه برمبنای ایجاد رابطه‌ی معتبر با مشتریان پیش می‌رود. داستانی مرتبط و متقاعدکننده به شما کمک می‌کند این مسیر را سریع‌تر طی کنید.

از تمامی منابع خود استفاده کنید:

تیم شما مسلما یکی از ابزارهای بزرگ‌ بازاریابی استارتاپ است. آن‌ها تمام اشتیاق و انرژی خود را به ایده‌ی شما اختصاص داده‌اند؛ پس، از این نیرو استفاده کنید. اعضای تیم می‌توانند سفیران استارتاپ شما باشند. آن‌ها را تشویق کنید داستان محصول شما را برای هرکسی که می‌شناسند، تعریف کنند. ایده‌های خلاقانه‌ی آن‌ها را در پست‌های وبلاگ یا ساخت ویدئو به‌کار بگیرید و مطمئن شوید هیچ‌یک از منابع بزرگ و کوچک بازاریابی را نادیده نگرفته‌اید.

بازاریابی استارتاپ‌ها به‌دلایل مختلف پیچیده‌تر از کسب‌وکارهای بالغ است. بسیاری از ایده‌ها به‌دلیل بی‌توجهی رسانه‌ها یا ناآگاهی مشتریان شکست می‌خورند و برخی از ایده‌ها نیز به‌دلیل استراتژی ضعیف به نتیجه نمی‌رسند. باوجوداین، ایده‌های هوشمندانه و حساب‌شده می‌توانند آینده‌ی متفاوتی برای کسب‌وکار شما رقم بزنند.   

منبع : زومیت

الکامپ 1403
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.




Enter Captcha Here :