مـدیرنامـه
رسانه اختصاصی مدیران

تغییر زندگی انسان ها به کمک تکنولوژی آب شیرین کن خورشیدی

دکتر حامد بهشتی کارآفرین برگزیده آلمان، بنیان گذار و مدیر عامل شرکت Boreal Light است که به عنوان استارتاپ برتر اروپا در صنعت غذایی انتخاب شده است. این مجموعه موفق شده است با تولید آب شیرین کن خورشیدی به قیمت اقتصادی و با مدلی مبتنی بر کسب و کار اجتماعی، زندگی افراد زیادی در مناطق فقیرنشین آفریقا را متحول کند.

فعالیت های این شرکت منحصر به تولید آب نوشیدنی نمی شود، بلکه بر مبنای اصل اقتصاد دورانی کار خود را در حوزه های متنوعی از کشاورزی گرفته تا پرورش ماهی، توسعه داده است. در ادامه با دکتر بهشتی همراه می شویم تا از داستان کسب و کار خود و علل موفقیتش برایمان بگوید.

ابتدا برایمان کمی از خودتان و فعالیتهایی که در گذشته داشتهاید، بگویید.

بنده در مقطع کارشناسی در رشته علوم سیاسی در دانشگاه تهران تحصیل کردم ولی از ابتدای دانشگاه برخلاف موضوع رشته‌ام در حوزه انرژی فعالیت و مطالعه داشتم. مطالعه خود را از نیز از حوزه نفت و گاز آغاز کرده بودم و با پژوهشکده صنعت نفت و پژوهشکده نیرو همکاری داشتم و پس از مدتی به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر رفتم.

من از ابتدا به کشور لبنان علاقه‌مند بودم و بعد از مقطع کارشناسی برای تحصیل در حوزه انرژی خورشیدی به آنجا رفتم و در دانشگاه آمریکایی بیروت تحصیل کردم. دست بر قضا در آن زمان جنگ سی و سه روزه سال 2006 آغاز شد. پس از جنگ، که بازسازی لبنان شروع شده بود در لبنان مشکل برق وجود داشت.

من به دلیل تخصصم در این زمینه، فعالیت‌های زیادی را در این خصوص انجام دادم و در ادامه مشاور سازمان ملل در زمینه انرژی خورشیدی شدم و در پروژه‌هایی همکاری داشتم که اساتیدم در دانشگاه، مشاور آن بودند. این یک نقطه پرش برای من بود. در سال 2007 نیز وارد حوزه کاربرد انرژی خورشیدی در زمینه‌های کشاورزی شدم.

در ادامه برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به آلمان رفتم که البته بخشی از موضوع تحقیق من در کانادا انجام می‌شد. پروسه تحصیلی بنده نیز بر محور مدیریت انرژی‌های تجدیدپذیر و محیط زیست با عنوان Environmental Science در دانشگاه برلین سپری شد.

مدرکی هم در زمینه مدیریت انرژی‌های تجدیدپذیر در کشورهای در حال توسعه از دانشگاه درسدن اخذ کردم. در این دوران و در سال 2014-2013 ایده کار روی آب‌شیرین‌کن خورشیدی به ذهنم رسید. در آن زمان هم تخصص برق خورشیدی و هم تولید آب را داشتم. طراحی، ساخت و دیگر کارها هم دو سالی زمان گرفت و طبق تجربه‌هایی که در مناطق مختلف جهان کسب کرده بودم و علاقه‌ای که در زمینه کار در مناطق کم برخوردار و غیرمتصل به شبکه داشتم، این نوع کسب و کار را حول محور سیستمی که شکل داده بودم، ایجاد کردم.

استارتاپ خود را از چه زمانی آغاز کردید و کار شما چگونه پیش رفت؟

کار از زمانی که در حال تحصیل در مقطع دکتری بودم، آغاز شد و در آن زمان نیز با فضای استارتاپی آشنا نبودم ولی بعدتر که همراه شریکم با آن آشنا شدیم فرمت کار را به شکل استارتاپ تعریف کردیم. بعد از اتمام دوره دکترا به طور تمام‌وقت روی این موضوع کار کردم.

اکوسیستم برلین در زمینه‌ استارتاپ های نرم‌افزاری بسیار قوی عمل می‌کند، به طوری که بسیاری از نرم‌افزارها از برلین بیرون می‌آیند؛ اما از طرف دیگر علاقه زیادی به رشد زمینه‌های سخت‌افزار نیز داشتند و به همین دلیل حمایت‌هایی مانند فضای کار لابراتوار شکل با هزینه‌ی کمتر در اختیار ما قرار دادند.

ما سیستم را از ابتدا برای شرایط آب و هوایی شرق آفریقا طراحی کردیم. چرا که می‌دانستیم اروپا نیاز چندانی به چنین دستگاهی ندارد. مترصد این فرصت هم بودیم که در یکی از کشورهای این منطقه طرح را به شکل پایلوت اجرا کنیم. در همین حین یک کنفرانس توسط دولت آلمان در کنیا در زمینه آب برگزار شد که از ما نیز دعوت به عمل آوردند و ما کار خود را در آنجا ارائه دادیم. این اتفاق در آپریل سال 2017 افتاد و به طور کلی برند و اعتباری که ما در حال حاضر از آن برخورداریم در همین دو سال شکل گرفته است.

از سوی دیگر از آنجایی که آلمان‌ها محافظه‌کارترین سرمایه‌گذاران هستند، (همین محافظه‌کاری باعث شد در رکود جهانی 2008-2007 آسیب کمتری ببینند) ما در مرحله تکنولوژی موفق به جذب سرمایه نشدیم. به همین دلیل من مجبور شدم منزل خود در تهران را بفروشم و به این وسیله دو سالی توانستیم هزینه‌های خودمان را تأمین کنیم. این در شرایطی بود که فرزند دوم من هم به تازگی متولد شده بود. از سوی دیگر شریک آلمانی بنده هم پس‌انداز زندگی‌اش را آورد تا ما بتوانیم این کار را پیش ببریم.

کسب ‌و کار اجتماعی یا سوشیال بیزینس از دیدگاه دکتر حامد بهشتی

بعد از مدتی به جایی رسیدیم که احساس نیاز به یک پایلوت اجرایی و رسمی برای کسب و کارمان داشتیم. در این راستا از طریق کرادفاندینگ برای کسب سرمایه اقدام کردیم و موفق شدیم که در عرض 15 ساعت 154 هزار یورو سرمایه جذب کنیم. البته این مبحث با مفهومی از کرادفاندینگ که در ایران جا افتاده متفاوت است و ما آن سرمایه را به صورت قرض یا وام دریافت کردیم.

همین سرمایه باعث شد ارزش شرکت 20 برابر شود و پس از آن مدل کسب و کار خود را برای محصول WaterKiosk معرفی کردیم و با سیل مختلفی از درخواست‌ها مواجه شدیم. WaterKiosk محصول یا پروژه‌ای ساخته شده از پایه جهت دستیابی جوامع کم برخوردار به زیربناهای توسعه است.

وضعیت مناطقی که در آن فعالیت داشتهاید به چه شکل است؟ چه مشکلاتی در آن مناطق آفریقا وجود دارد؟

در شرق آفریقا قیمت آب نه چندان سالم در فصل باران با وجود انواع جرم‌های شناور در آن برای 1000 لیتر حدود 10 دلار هست! در فصل خشک این مقدار حتی به صد دلار هم می‌رسد. آن هم در جامعه‌ای که 80-70 دلار برای یک نفر حقوق کامل است. ضمناً این آب همیشه موجود نیست و گاه باید آن را از چند کیلومتر دورتر به دست بیاورید. این آب بی‌نهایت آلوده به انواع ویروس و آلاینده‌ها هم هست! معدل قیمت آب نوشیدنی سالم که توسط شرکت‌ها تولید می‌شود هم در شرق آفریقا 4 دلار برای 20 لیتر هست که بومی‌ها به هیچ وجه قدرت خرید آن را ندارند.

مشکلات آنجا تنها محدود به آب نوشیدنی نیست و مشکلات اقلیمی زیادی وجود دارد. به عنوان مثال بر اثر آبیاری زمین‌ها با آب‌شور، گیاهان از بین رفته‌اند و زمین‌ها بی‌ثمر شده‌اند. در مزارع زیادی در غرب آفریقا درختانی از انواع میوه‌ها را می‌بینید که خشک شده‌اند. تا عمق 200 کیلومتر از ساحل با چاه آب شوری مواجه هستید که روستاها را بلااستفاده کرده است. به دلیل مهاجرت مردان برای کار به مناطق شهری، روستاهای زنانه در آنجا شکل گرفته و معضلات زیادی به وجود آمده است.

ما با توجه به این شرایط دنبال راه‌حل‌هایی پایدار برای مناطق روستایی و حتی شهری بودیم.

از دستگاه آبشیرینکن خورشیدی که ساختهاید، بگویید. دستگاه شما چه تفاوتی با نمونههای مشابه داشت که توانست به موفقیت برسد؟

سه ویژگی اصلی سیستم ما سادگی، اتصال مستقیم به شبکه خورشیدی بدون نیاز به باتری و دیزل و در نهایت صرفه اقتصادی سیستم است. ما بالغ‌ترین تکنولوژی آب‌شیرین‌کن را انتخاب کردیم و ایرادهای آن را مانند گران بودن، پیچیده بودن و مصرف بالای برق را هدف قرار دادیم.

پیچیدگی آن را به شکلی ساده کردیم تا مردم بومی در آفریقا هم بتوانند با یک آچار و پیچ‌گوشتی 80 درصد تعمیرات را انجام دهند و این متضمن پایداری پروژه در آن مناطق خواهد بود. سادگی کار تا جایی هست که بچه‌هایی که دبیرستان را تمام نکرده‌اند هم توانستند با دو روز آموزش مسئولیت تعمیرات و نگهداری و بهره‌برداری از دستگاه را به عهده گیرند. ساختن چیز ساده‌ای که کار بکند خیلی سخت هست و مدت‌ها ساده کردن این سیستم از ما زمان برد.

مسئله مصرف برق دستگاه را با انتقال به مصرف خورشیدی حل کردیم و با ساده کردن و خورشیدی کردن به ویژگی سوم رسیدیم؛ یعنی باعث پایین آمدن قیمت آن شدیم. هزینه تعمیر و نگهداری سیستم هم خیلی پایین هست و این کار ما را اقتصادی نگه می‌دارد. پیش از این شرکت‌هایی بوده‌اند که آب‌شیرین‌کن خورشیدی ساخته‌اند اما ما سیستم یک میلیون یورویی را به پنجاه هزار یورویی تبدیل کردیم.

ضمن آن که به این وسیله هزینه تولید آب شیرین از آب دریا توسط این سیستم برای 1000 لیتر تنها حدود 50 سنت خواهد بود. به‌این‌ترتیب هر سه مسئله را حل کردیم. این آب در مناطق روستایی با قیمت حدود یک‌چهلم قیمت آب‌های دیگر فروخته می‌شود و طبق گفته وزیر آب کنیا، ما ارزان‌ترین آب کنیا را تولید می‌کنیم.

مدل کسب و کار شما به چه شکلی است؟

تکنولوژی به تنهایی کافی نیست و کاری می‌تواند دوام داشته باشد که برای بعد از تکنولوژی هم برنامه داشته باشد. ما دو شاخصه مهم برای آوردن این تکنولوژی به مناطق روستایی داشتیم. مدل کسب و کار ما دارای دو ویژگی کسب و کار اجتماعی و اقتصاد دورانی است و به واسطه این دو ویژگی نیز به موفقیت رسید. کسب و کار اجتماعی آن، مردم را درگیر کار کرد و اقتصاد دورانی آن، یک شخصیت بین‌المللی به آن داد که حواسش به همه اجزا هست؛ زیرا از طریق اقتصاد دورانی وارد کسب و کارهایی شدیم که فکرش را نمی‌کردم روزی به آن‌ها ورود کنیم. کسب و کارهایی مانند پرورش ماهی، تأسیس سرویس بهداشتی و پرورش جلبک. موفقیت ما منحصر به تکنولوژی ما نبود، بلکه بیشتر به علت مدل کسب و کارمان بود.

آیا ساده شدن سیستم، منجر به افزایش رقبا نمیشود؟

چرا، می‌شود. شرکت‌هایی نیز در این راستا وجود دارند اما من از این بابت نگرانی ندارم؛ زیرا موفقیت ما در مدل کسب و کارمان است.

البته باید این را هم اضافه کنم که سادگی سیستم در حوزه مکانیکی است و در حوزه الکترونیک همچنان پیچیده است و کپی کردن آن در الکترونیک به این سادگی‌ها نیست. از طرفی شریک اصلی قسمت الکترونیک ما شرکت زیمنس است که بسیار قوی عمل می‌کند. اگرچه سیستم‌هایمان ساده هستند اما جایزه ریموت مانیتورینگ سازمان استاندارد آلمان را دریافت کرده‌ایم. تمام عملیات این سیستم از جمله تنظیمات کیفیت آب، فشار، برق و… را در برلین می‌بینیم و می‌توانیم در آن تغییر ایجاد کنیم. اگر کوچک‌ترین نکته‌ای ببینیم که می‌تواند مشکل ایجاد می‌کند به مسئولان محلی اطلاع می‌دهیم.

ظرافت کار یک استارتاپ در بیزینس مدلی است که ارائه می‌دهد و من در ایران به‌ندرت با آن مواجه شده‌ام. می‌توانید بهترین تکنولوژی را داشته باشید اما زمانی که نتوانید آن را به بیزینس تبدیل کنید، کار شما مثل بسیاری از تزهای دکترا و ارشد خاک می‌خورد. تکنولوژی حتماً باید بیزینس مدل داشته باشد اما بیزینس احتیاجی ندارد که لزوماً تکنولوژی داشته باشد.تکنولوژی قطعاً به بیزینس مدل نیاز دارد؛ اما بیزینس مدل لزوماً به تکنولوژی نیاز ندارد.

منظور شما از کسب و کار اجتماعی یا سوشیال بیزینس چیست؟ چه تعریفی از آن ارائه میدهید؟

پروفسور محمد برنده جایزه نوبل که بانک گرامین، بزرگترین بانک فقزای جهان را تأسیس کردند؛ تعریفی از این مفهوم ارائه داده‌اند. طبق آن تعریف چنین کسب و کاری قبل از هر چیز باید سودآور باشد، چرا که اگر سودآور نباشد ممکن است بعد از مدتی به راحتی کنار گذاشته شود.

این کسب و کار باید برای خدمت رساندن به مردم باشد، ولی سودش را در خودش سرمایه گذاری می‌کنند. نکته طلایی هم دقیقاً اینجاست که منِ سرمایه گذار، جای آنکه سرمایه گذاری کنم و سود را در نهایت در جیبم بگذارم، می‌توانم سرمایه‌ام را خرد خرد از فروش محصول بردارم ولی سود پروژه جای آنکه مثل بقیه شرکت‌های انتفاعی به سهامداران شرکت برسد، در خود پروژه سرمایه گذاری می‌شود. اگرچه مدیران سوشیال بیزینس می‌توانند حقوق خوبی بگیرند.

چه طور شد که کار خود را از تولید آب آشامیدنی به کسب و کارهای دیگر توسعه دادید؟ اقتصاد دورانی مدنظر شما چه زمینههایی را در بر میگیرد؟

پایین بودن هزینه و باکیفیت بودن آب تولید شده نکته‌ای بود که ما را به سمت بهره‌برداری‌های مختلف از چنین سیستمی هدایت کرد. ضمن آن‌که بحث آثار ضایعات در روستاها بسیار بیشتر به چشم می‌آید؛ به‌ویژه به این دلیل که در مناطق روستایی ضایعات نمی‌تواند زیاد دور شود. به همین خاطر اقتصاد دورانی برای حفظ پروژه‌های توسعه در آن مناطق کلیدی است و ما در راستای همان بحث کسب و کار اجتماعی و اقتصاد دورانی آب را محدود به نوشیدن نکردیم.

 ما معمولاً مرکز پروژه را در قلب یک روستا و در نزدیکی مدارس و مساجد و کلیساها قرار می‌دهیم. آب از منابع مختلف وارد می‌شود. معمولاً پنل‌های خورشیدی یا بعضاً توربین‌های بادی برق مورد نیاز را تأمین می‌کنند. آب نوشیدنی یکی از خروجی‌های دستگاه هست. عموماً آب نوشیدنی بیشترین حجم تصفیه و گندزدایی را دارد ولی سیستم سه خروجی دیگر هم دارد. خروجی دوم آب کشاورزی است.

مزارع اطراف قابلیت آبیاری شدن توسط این سیستم را دارند. سنسورها را داخل مزرعه می‌گذاریم و این سنسورها با کنترلر مرکزی که کار تصفیه آب را بر عهده دارد در ارتباط هستند؛ برق و حجم مورد نیاز آب را اعلام می‌کنند و دستگاه به صورت کاملاً اتوماتیک، آب را تحویل می‌دهد. این کار درگیری خاصی برای روستاییان ندارد و به شکل خودکار انجام می‌شود. در بعضی مناطق که محصولات کشاورزی به موقع برای مصرف در دسترس قرار نمی‌گیرند، یک خشک‌کن خورشیدی هم طراحی کرده‌ایم. چون در برخی موارد هزینه حمل‌ونقل زیاد است و نمی‌توان به موقع محصولات را تحویل داد.

قسمت دیگر آب برای پرورش ماهی استفاده می‌شود و در مناطقی که ماهی قابلیت زندگی در آب شور را داشته باشد، پرورش ماهی ایجاد می‌کنیم. معمولاً مردم این مناطق با کمبود غذا به‌ویژه کمبود مواد پروتئینی مواجه هستند و خوشبختانه در مناطقی که پرورش ماهی ایجاد کرده‌ایم تأثیر زیادی در سلامت بچه‌های آن مناطق مشاهده می‌کنیم. حتی در سودان جنوبی که مناطق خیلی خشکی وجود دارد؛ با آب ضایعات کشت جلبک هم انجام می‌دهیم.

همین‌طور هر سیستم آب شیرین‌کنی ضایعاتی دارد. ما برای 100 مترمکعب 15 مترمکعب ضایعات داریم. اینجا بر مبنای اقتصاد دورانی بالاخره برای این آب باید کاری انجام دهیم. این آب خیلی شور است اما در عین حال بسیار تمیز است. لذا برای شست‌وشو و مصارف دیگر از آن استفاده می‌شود.

در نهایت آبی که می‌ماند برای استفاده در سرویس بهداشتی به کار برده می‌شود. سرویس‌های بهداشتی اصلاً وضعیت مناسبی در آفریقا ندارند. در فاصله 300-200 متری خودمان سرویس‌های بهداشتی تأسیس کرده‌ایم و این آب در آنجا استفاده می‌شود.

حتی اخیرا از دوچرخه برقی خورشیدی هم استفاده کرده‌ایم که به وسیله‌ی برق اضافی سیستم خودمان شارژ می‌شود و با هر بار شارژ تا 200 لیتر آب را می‌تواند تا 70 کیلومتر در راه‌های سخت روستایی توزیع کند.

تمرکز شما برای خدمترسانی به کدام مناطق معطوف شده و کار تا کجا توسعه پیدا کرده است؟

تمرکز ما بیشتر بر شرق و غرب آفریقا و اخیراً در جنوب آفریقاست. ما در سه سال گذشته تبدیل به یک برند شناخته شده در شرق آفریقا و به‌طور خاص در تانزانیا و کنیا شده‌ایم. برای غرب آفریقا در دو سال آینده برنامه داریم و اخیراً در آفریقای جنوبی هم پروژه گرفته‌ایم.

در حال حاضر 43 پروژه اجرا شده داریم که هر پروژه می‌تواند شامل چندین روستا باشد. اخیراً هم پروژه‌ای در کارخانجات نساجی بنگلادش که آب‌شور تولید می‌کنند، برعهده‌گرفته‌ایم.

چه تعداد کارآفرینی در این حوزهها داشتید و چه تعداد از این امکانات بهره میگیرند؟

برای مثال بالای 200 نفر فقط در کنیا مشغول به کار هستند. بالای 100 هزار نفر در کنیا، یمن، سومالی، تانزانیا، ماداگاسکار و … در حال بهره بری از دستاوردهای این پروژه‌ها هستند.

چه شناختی باعث شد فعالیتهایتان را جهت خدمات اجتماعی به مناطق محروم هدایت کنید؟

من در خانواده‌ای بزرگ شدم که خانه ما همیشه محل رجوع افراد کم‌بضاعت بود و همین مسائل، زمینه علاقه بنده را به این حوزه ایجاد کرد و همیشه این علاقه خدمت به مردم فقیر را داشتم.

کارهایی که ما در زندگی انجام می‌دهیم معمولاً یک سری نقاطی است که به هم وصل می‌شود. من این توفیق را در زندگی‌ام داشتم که از اولین کارهایی که انجام داده‌ام در مناطق کم برخوردار و دور از دسترس انجام شود. در مناطق مختلفی در کانادا، چین، کنیا، مالزی، لبنان و… زندگی کرده‌ام و عموماً در مناطق روستایی بوده‌ام که کم برخوردارتر از دیگر مناطق بوده‌اند.

زمانی که قرار است ایدههای جدید به یک منطقه وارد شود ممکن است مقاومتهایی از سوی مردم بومی شکل بگیرد، شما چگونه با این مقاومتها تعامل داشتهاید؟

ما در ابتدا به‌طور خانوادگی رفتیم و در کنیا در همان شرایط با مردم بومی زندگی کردیم. تا جایی که الآن وقتی وارد آنجا می‌شوم به من doctor water یا waterman می‌گویند. زندگی کردن با خودشان و این باور را ایجاد کردن که این پروژه به نفعشان است خیلی اهمیت دارد. نباید این‌گونه تصور کنند که یک عنصر خارجی برای کسب منافع خودش آمده است.

ما حتماً جلساتی را به زبان خودشان می‌گذاریم، جشنواره برگزار می‌کنیم و به فرهنگ بومی احترام می‌گذاریم و از افراد بومی برای کار در پروژه‌ها استفاده می‌کنیم.

دکتر حامد بهشتی مخترع دستگاه آب شیرین کن خورشیدی در آفریقا

نهادسازی هم یکی از راه‌های ورود به این مناطق است. ما سه نوع تعاونی مختلف را ایجاد کرده‌ایم؛ تعاونی‌های زنان، جوانان و ریش‌سفیدان که هر یک وظایفی دارند. زنان کشاورزی می‌کنند، جوانان برای تحویل و فروش آب به کار گرفته می‌شوند و ریش‌سفیدان نظارت مالی و مدیریتی را به عهده دارند.

تأمین مالی پروژهها در آفریقا را به چه شکلی انجام میدهید؟

ما دو گونه تأمین مالی داریم؛ یکی به شکل B2B هست که مثلاً آکسفام سیستم را از ما می‌خرد و برای نصب کمک می‌گیرد ولی عنوان WaterKiosk برای جایی هست که ما خودمان سرمایه گذاری می‌کنیم و در این موارد باید مطالعات زیادی انجام گیرد.

در این پروژه‌ها اگر روستایی‌ها خودشان سرمایه گذاری بکنند و پنجاه درصد قیمت یک پروژه را بدهند، ما پنجاه درصد دیگر را می‌پردازیم. با هم آب می‌فروشیم و پنجاه پنجاه سود می‌کنیم و بعد پنج سال پروژه به خودشان واگذار می‌شود. ما متضمن کار تکنولوژی و آن‌ها متضمن فروش محصول می‌شوند. بهترین نتیجه هم در همان جاهایی به دست آمده که به طور مشترک سرمایه گذاری کرده‌ایم. اما در جاهایی که صددرصد سرمایه گذاری برای خودمان باشد بعد از ده تا پانزده سال می‌رویم.

اگر هدف شما کمک به مردم است چرا آب را به رایگان به مردم ندادید؟

ما جای اینکه سیستم را در اختیار روستاییان قرار دهیم آب را با قیمت مناسب می‌فروشیم و قیمت آب را به یک‌چهلم در بعضی مناطق رسانده‌ایم. حتی در مناطقی که قبلاً هیچ محصول کشاورزی‌ای نبوده؛ محصول را تحویل داده‌ایم و 20 درصد قیمت محصول زیر کشت را به عنوان هزینه آب از آن‌ها دریافت کرده‌ایم. اما به‌شدت مخالف دادن کالای مجانی به مردم هستیم. این ایده بسیار غلطی است.

وقتی در اعیاد آب را رایگان می‌کنیم، مردم به‌گونه‌ای آب می‌برند که اصلاً معلوم نیست آن را کجا می‌خواهند مصرف کنند! اما وقتی قیمت خیلی پایین مثلاً 10 سنت قیمت بخورد، جمعیت یک‌چهارم می‌شود. تحویل رایگان محصول این کار را لوث می‌کند و اگر کسی ارزش چیزی را نداند از آن درست استفاده نمی‌کند.

هم‌چنین اگر آب مجانی باشد کار برای سرمایه گذار غیرممکن می‌شود. 85 درصد سیستم‌های خیریه در کنیا با اینکه سیستم‌های پیشرفته‌ای بوده‌اند، بعد از چند ماه از بین رفته‌‌اند. برای مثال آکسفام در ابتدا گفت ما اجازه فروش نداریم ولی بعد سه ماه آن پروژه مشکل پیدا کرد.

به عنوان کسی که هم دانشگاه و هم کارآفرینی را در سطح بالا تجربه کردهاید، چه تفاوتی بین فضای دانشگاه با فضای کس و کار وجود دارد؟

شما برای موفقیت در کسب و کار الزاماً نیاز به دانشگاه ندارید. می‌توانید یک کسب و کار راه بیندازید و در آن کارمندان دکترا استخدام کنید؛ مثلاً خانمی را می‌شناسم که در اوگاندا موفق به تولید عینک با هزینه پایین برای مردمان فقیر شده است. او نه درس این حوزه را خوانده و نه چشم‌پزشک است اما توانمندی ایجاد یک بیزینس را داشته است و چشم‌پزشک‌هایی را در استخدام خود دارد.

دانشگاه خنثی است؛ باید ببینید که کجا می‌خواهید از آن استفاده کنید. این به بدان معنی است که با وجود اینکه به افراد تحصیل‌کرده در مقاطع بالا در جامعه نیاز است، ولی در راه‌اندازی کسب و کاری که تکنولوژی در آن دخیل نیست، نیازی به تحصیل دانشگاهی وجود ندارد.

دانشگاه شاید تا مقاطع کارشناسی نیاز باشد، زیرا در این محیط روش تحقیق را آموزش می‌دهند اما اقدام برای مقاطع تحصیلی بالاتر در بسیاری از موارد اتلاف سرمایه است. علاقه‌مندی به گرفتن دکترا به شکلی که در ایران وجود دارد هدر دادن سرمایه است. دکترا برای کسی است که می‌خواهد در دانشگاه تدریس کند. باید این را بگویم که من اگر بینش الآن خودم را داشتم هیچ‌وقت دنبال مدرک دکترا نمی‌رفتم.

فضای کسب و کار آلمان تا چه میزان در رشد فعالیت شما نقش داشت؟

بر کسی پوشیده نیست که برلین قلب اکوسیستم استارتاپ های اروپا هست و خدمات متنوعی مانند حقوق یک سال و فضای کار را برای استارتاپ ها فراهم کرده است. ولی پروسه‌های انتخاب و تأیید صلاحیت بسیار سخت‌گیرانه‌ای دارد. مخصوصاً برای کسی که خودش آلمانی نباشد. الآن به جایی رسیده‌ایم که وزارت خارجه آلمان از ما استقبال می‌کند و کنسولگری امنیت ما را در پروژه‌های آفریقا برقرار می‌کند.

اگر ثابت کنید می‌توانید بیزینس ایجاد کنید سرمایه گذاران زیادی به شما پیشنهاد می‌دهند. نکته مهم اجرای رسمی پروژه هست. سرمایه گذاران تا قبل از آن به ما در حد ایده نگاه می‌کردند ولی وقتی دیدند که از پروژه ما پول درمی‌آید توجهشان جلب شد.

ضمناً من نقش دولت آلمان را فقط در ثبات کشور می‌بینم. وگرنه دولت آلمان در دفتر من را نزده است تا بگوید می‌خواهد از من حمایت کند! بلکه بیشتر این شرکت‌ها هستند که کمک می‌کنند. چیزی که کمتر در ایران می‌بینم. استارتاپ ها در ایران خیلی نگاهشان به دولت است اما دولت وظیفه‌اش باثبات کردن کشور است نه آن که دست استارتاپ ها را بگیرد. شرکت‌های بخش خصوصی هستند که می‌توانند با فعالیت‌هایی مانند هکاتون که شرکت‌ها می‌آیند مشکلات خودشان را می‌گویند و از استارتاپ ها راه‌حل می‌خواهند، باعث رشد شوند.

با توجه به وضعیت یارانههای حوزه انرژی در ایران، به نظر شما جایی برای کسب و کارهای استارتاپی با موضوع انرژی در ایران وجود دارد؟

من جای انرژی هوشمند را در ایران خالی می‌بینم و استارتاپ ها به خوبی می‌توانند در حوزه مصرف انرژی خانگی و در راستای مدیریت انرژی فعالیت کنند. مدیریت انرژی لزوماً ربطی به قیمت ندارد.

اما در زمینه فروش انرژی شاید کمتر فرصت باشد. به‌هرحال جایی که مردم عادت دارند آب را رایگان بگیرند من نمی‌توانم آب بفروشم. در هر صورت از یارانه‌های حوزه آب و انرژی در مناطق محروم گریزی نیست اما این کار برای دولت بار بزرگی است. چراکه صرفاً هزینه حمل تانکر برای یک مترمکعب آب به این روستاها 15000 تومان برآورد می‌شود. ضمناً در ایران آب‌ها باکیفیت پایین ارائه می‌شود.

یکی از راههای جذب سرمایه برای حرکتهای بشردوستانه استفاده از تأمین مالی شرکتها در راستای مسئولیت اجتماعی آنهاست. شما با شرکتهایی که در راستای مسئولیت اجتماعی (CSR) هزینه میکنند، چه همکاریهایی داشتهاید؟

آلمان یک سری مزایا برای این شرکت‌ها ایجاد می‌کند، مثلاً شرکت‌ها می‌توانند بخشی از مالیات را در راستای مسئولیت اجتماعی هزینه کنند و دیگر به دولت مالیات ندهند. برای شرکت‌های بزرگ رقم این مقدار می‌تواند چند ده میلیون یورو باشد که ترجیح آن‌ها این است که به نام اسم و برند خودشان هزینه کنند.

پروژه‌های تحت نظر بنده نیز دسترسی خوبی به بودجه‌های CSR دارند. برای مثال ما با شرکت‌هایی مانند فولکس‌واگن، BMW و schoeller group در راستای مسئولیت اجتماعی این شرکت‌ها همکاری داشته‌ایم. این نوع منابع مالی کمک‌کننده استارتاپ ها نیز هستند و مانند گرنت عمل می‌کنند و قابلیت چانه‌زنی بالایی دارند، چون می‌دانیم اگر پول را به ما ندهند مجبورند آن را به دولت بدهند.

در مورد بنیادها (foundations) چطور؟ با آنها چه همکاریهایی داشتهاید؟

آلمان کشور بنیادها است؛ شما می‌توانید بنیاد ثبت کنید و مالیاتتان را به صندوق بنیاد خودتان واریز کنید و خودتان در جایی که دوست دارید، در راستای منافع جمعی سرمایه گذاری کنید؛ دولت نیز این اجازه را به راحتی به شما می‌دهد.

از سوی دیگر ما با مجموعه‌هایی مانند آکسفام که یک خیریه بین‌المللی است همکاری‌هایی داشته‌ایم. سازمان ملل هم حامی خوبی در بعضی از این پروژه‌ها بوده است.

پس از موفقیت سرمایهای جذب نکردید؟

خیر. از ابتدا با هزینه‌های شخصی خودم و شریکم پیش رفتیم؛ هرچند که در یک سال اخیر پیشنهادهای سرمایه گذاری زیادی داشتیم ولی چون احتیاجی نداشتیم نپذیرفتیم و سهام ما در این مدت گران‌تر هم شده است؛ اما در حال حاضر در حال مذاکره با سرمایه گذاران هستیم اما پیشنهاد آدم‌هایی که صرفاً پولدار باشند را به‌راحتی رد کردیم؛ چون این افراد معمولاً به دنبال پولشان هستند و فقط به سود فکر می‌کنند نه توسعه کار.

متأسفانه بسیاری از استارتاپ ها همین اشتباه را انجام می‌دهند. یکی از منتورهای اولیه‌ام می‌گفت «فقط وقتی سهم بفروش که لخت شده‌ای.» زمانی شرایطی داشتیم که حتی وقتی پسرم چیزی می‌خواست که ده سنت گران‌تر بود نمی‌خریدیم، اما در همان حین پیشنهادهای میلیون یورویی را رد می‌کردیم!

آیا حاضرید به تیمها منتورینگ ارائه دهید و از تجربیات خود به آنها انتقال دهید؟

در حال حاضر نیز این اتفاق افتاده است؛ به‌عنوان مثال در هفته آینده دو استارتاپ اروپایی به همراه بنده به کنیا خواهند آمد که یکی از آن‌ها در حوزه هوشمندسازی آبیاری قطره‌ای و دیگری در حوزه هیدروپونیک فعالیت می‌کنند و ما خدماتی را به آن‌ها ارائه می‌دهیم. در این راستا زمین‌ها و امکاناتی را در شرق افریقا برای استارتاپ ها فراهم کرده‌ایم تا در پروژه‌های بنده همکاری کنند.

در پایان چه نکتهای را لازم میدانید بیان کنید؟

استارتاپ الزاما یک راکت ساینس نیست، کسب و کار است؛ استارتاپ بدون بیزینس مدل محکوم به شکست است ولی در ایران به این نکته کمتر توجه می‌شود.

این را هم بگویم که کسب و کار اجتماعی خیریه نیست بلکه خود یک کسب و کار است. وقتی من با رئیس بانک گرامین صحبت می‌کردم به من توصیه می‌کرد حقوق خودم را بیشتر کنم. او عقیده داشت که اگر الآن کم‌تر حقوق بگیری سال بعد تصمیم می‌گیری از کسب و کار اجتماعی خارج شوی.

در واقع در کسب و کار اجتماعی ما می‌خواهیم از کار خوب، خوب پول درآوریم. کسب و کار اجتماعی به خودی خود مستعد ایجاد سرمایه است و پول ایجاد می‌کند ولی هدف خود که خدمت به مردم است را نیز گم نمی‌کند.

انتهای پیام / اکوموتیو

الکامپ 1403
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.




Enter Captcha Here :