در محل کار و در روابط کاری لازم است اعتماد به نفس خود را به طرف مقابل نشان دهید. اگر ایده های خوبی دارید باید بتوانید آنها را با دیگران به اشتراک بگذارید. خیلی از زنان بسیار موفق با عادات گفتاری نامناسبی در ارتباطاتشان مواجه هستند، عادتهایی که ما زنان در طی زمان نسبت به انجام آنها مجاب شدهایم.
شاید توجهی به نوع گفتار خود نداشته باشیم اما بعضی تکیه کلامها و لحن ما میتواند اعتماد به نفسمان را پایین بیاورد و سبب شود در نظر دیگران فردی قابل اعتماد به نظر نرسیم، این سبب ایجاد قضاوتها و نظراتی دربارهی ما می شود که چندان خوشایندمان نیست.
مغز زنان ذاتاً برای داشتن هوش هیجانی بالا و برقراری ارتباطات مؤثر برنامه ریزی شده است. ذهن زنان نیز برای درک و خواندن مفاهیم زبان کلامی و غیرکلامی دیگران، از جمله چهرهی افراد، تُن صدا و زبان بدن تنظیم شده است. شاید مهارت زنان در برقراری ارتباطات از همین تواناییها ناشی شود. این تواناییها برای حفظ روابط موردنیاز است که ممکن است در زمان برقراری ارتباطات کلامی سبب شود آنها به سراغ ساختارهای کلامی خاصی بروند که کمبود اعتماد به نفس و عدم اقتدار را به فرد مقابل انتقال میدهد؛ اما خبر خوب برایتان این است، شما میتوانید نوع گفتار خود را تغییر دهید تا هم احساس اعتماد به نفس بیشتری کنید و هم در منظر دیگران فردی بااعتماد به نفس به نظر برسید.
“فقط”
واژهی “فقط” از قدرت کلام شما می کاهد و در شما حالت دفاعی و حتی عذرخواهانه به وجود می آورد. زمانی که می گویید “فقط میخواستم بگویم که حاضر هستم…” شاید طرف مقابل این طور برداشت کند: “ببخشید که وقت شما را می گیرم …” یا “ببخشید که مدام مزاحم شما می شوم …”.
این گفتار بهعنوان سپری برای اجتناب از طرد شدن، “نه” شنیدن یا راهی برای جلوگیری از ناراحتی برای اینکه زیادتر از حد خواسته باشیم، به کار می رود.
پیشنهاد ویژه: تمام ایمیلها و پیامهای خود را با تغییر این کلمه مورد بازبینی قرار دهید. ببینید در کدام بخشها بیش از حد از “فقط” استفاده کردهاید؟ این کلمه را از نوشتههای خود حذف کنید تا دریابید با این کار چقدر جملاتتان قدرتمندتر و تأثیرگذارترخواهد شد. بدین ترتیب در طی زمان می توانید این تغییر را در مکالمات روزمره خود نیز اعمال کنید.
“من در این باره تخصص کافی ندارم، اما …”
زنانی که کمبود اعتماد به نفس دارند، مکالمات خود را با جملاتی چون “مطمئن نیستم نظرت در این باره چیست، اما …” آغاز می کنند. معمولاً این عبارات را در مکالمات خود به کار می بریم تا فردی مغرور و ازخودراضی به نظر نرسیم یا شاید می ترسیم مرتکب اشتباه شویم. مشکل اصلی این است استفاده از عبارتهای شرطی اعتبار جملهی شما را زیر سؤال می برد.
گاهی نظراتی می دهیم که به جایی نمی رسد، حتی گاهی مشخص می شود نظراتمان اشتباه بوده اند. هر فردی ممکن است دچار اشتباه شود و این به قیمت از دست دادن کار یا اعتبار شما نخواهد بود. نباید قبل از بیان نظراتتان توضیح دهید چرا ممکن است اشتباه کرده باشید، این کار تنها وقت و لغات را هدر می دهد.
پیشنهاد ویژه: اگر به طور ناخودآگاه از عبارتهای شرطی استفاده می کنید، قبل از شروع سخنرانی در جلسات یا مکالمات تلفنی تا سه بشمارید. این مکث فرصت کافی برای فکر کردن و تغییر ساختار جمله را با حذف عبارات شرطی در اختیار شما قرار می دهد و قدرت بیشتری به جملاتتان می بخشد.
“نمی توانم”
وقتی از این عبارت استفاده می کنید تمام کنترل خود را روی کارهایتان از دست خواهید داد. “نمی توانم” این مفهوم را القا می کند که مهارتهای لازم برای انجام کار را ندارید، در حالی که ممکن است تنها منظورتان این بوده است نمی خواهید آن کار به خصوص را انجام دهید. استفاده مکرر از “نمی توانم” نشانهی ترس از شکست یا عدم علاقه به پذیرش محدودیت هاست. وقتی از عبارت “نمی توانم” استفاده می کنید خود را محدود کردهاید و به ترس امکان می دهید بر شما غالب شود.
پیشنهاد ویژه: با جایگزین کردن عبارت “نمی خواهم” به جای “نمی توانم” مالکیت جمله را به دست بگیرید. این تغییر ناچیز می تواند استقلال و کنترل شما را نشان دهد، خصوصاً در محل کار که ممکن است فکر کنید از هر طرف دستوراتی به شما اعمال می شود. شاید استفاده از این عبارت در ابتدا حس ترساندن یا وادار کردن را القا کند، اما حدومرزهایتان را مشخص می کند تا در زندگی شغلی خود به تعادل برسید.
“چطور می شود اگر این کار را هم امتحان کنیم؟”
اگر به جای این که صحبتها و نظرات خود را در قالب سؤال بیان کنید، آنها را مستقیماً بپرسید طرف مقابل با احتمال بیشتری شما را جدی میگیرد و می توانید اعتماد آنها را جلب کنید. ارائهی یک ایده در قالب یک جملهی سؤالی احتمال رد شدن آن را بالا می برد و به شما احساس مورد انتقاد واقع شدن می دهد. علاوه بر آن، مطرح کردن یک ایدهی غیرسوالی به شکل سؤال، احتمال از دست دادن مالکیت ایدهتان را هم در بر دارد. از طرفی این کار نشان می دهد شما خودتان فکر نمی کنید ایدهی ارزشمند، معتبر و قابل سرمایه گذاری دارید، مگر اینکه تمام افراد اینطور فکر کنند. این ترسِ درونی در وجود خیلی از زنان است که فکر می کنند “نکند به اندازهی کافی خوب نباشم”.
پیشنهاد ویژه: هر وقت نظر یا پیشنهادی دارید، آن را به صورت یک جملهی غیرسوالی بیان کنید. جملهی “چطور می شود اگر به سراغ مشتریان جدید برویم؟” اطمینان کمتری نسبت به جملهی “فکر می کنم می توانیم گروه جدیدی از مشتریان که بهتر در مقابل تلاشهای بازاریابی ما توجیه می شوند را هدف قرار دهیم.” دارد. پیش از این که حرف بزنید ایدهی خود را ارزیابی کنید و آن را به صورت سؤالی درآورید و به شکل “من فکر می کنم …” یا “به اعتقاد من …” در آورید. این روش شرایط بهتری برای ایدهای که قصد انتقالش را دارید فراهم می کند.
با لحن سؤالی و با کش و قوسهای اغراق آمیز به کلمات صحبت نکنید
عادتهایی در لحن گفتار یا تغییر تُن صدا مانند بالا برن صدا در پایان جملات، کش و قوس دادن کلمات در زمان بیان آنها، بیرون آوردن کلمات به صورت غیرمعمول از حنجره، حواس مخاطبان را پرت می کند. یکی از نشانههایی که می توانید متوجه شوید آیا بیش از اندازه تُن صدای خود را زیر می کنید این است ببینید صدایتان را در پایان جملات بالا می برید یا نه (به طوری که انگار در حال سؤال پرسیدن هستید). این نوع گفتار عدم اطمینان شما را نشان می دهد و ممکن است در میان مخاطبان عدم اطمینان نسبت به شما ایجاد شود. منظور ما این نیست همانند مرد حرف بزنید، بلکه باید به گونهای صحبت کنید که عادات گفتاریتان ارزش پیام شما را پایین نیاورد.
پیشنهاد ویژه: از تکنیک اتکا (kinesthetic anchoring) استفاده کنید؛ یعنی در زمان خواندن از روی کتاب یا مجله یک دست خود را مستقیم جلوی صورتتان دراز کنید. وقتی به انتهای جمله رسیدید، دست خود را پایین بیاورید و همزمان با این کار تُن صدای خود را هم پایین بیاورید. حرکت دست شما به سمت پایین سبب می شود صدایتان آسانتر کنترل شود و پایین بیاید.
“ممنونم” !
نباید برای نشان دادن توجهتان نسبت به هر چیزی از علامت تعجب یا شکلکها (اموجی) استفاده کنید. افزودن علائم احساسی مانند شکلکها به صحبتهایتان از یک باور درونی تأثیر گرفته که ما نسبت به مهربان، ارزشمند یا دوست داشتنی به نظر رسیدن خود داریم. این حرکتی برای “حفظ صلح و آرامش” است که انجام می دهیم تا مطمئن شویم از پیاممان برداشت مثبتی می شود؛ این یک تضمین نامطمئن برای چیزی است که به طور کامل از کنترل ما خارج است. نشان دادن احساسات خصوصاً در محیطهای کاری، برای این که بهروز شدن یک محصول چقدر خوب است یا چقدر برای یک همکار هیجان زده هستید می تواند رویکرد اشتباهی باشد.
پیشنهاد ویژه: به جای فوران احساسات، سعی کنید مشاهدات دقیقتری انجام دهید: ” به نظر می رسد رئیس جدید بازاریابی نیروی جدید ارزشمندی برای تیم باشد.” این جمله علاقهی شما را در سطح حرفهای و کاری نشان می دهد. برای نوشتن ایمیل، به زبان مدیران ارشد شرکتتان توجه کنید و الگوی ارتباطی نوشتاری خود را با آنها هماهنگ کنید.
“آیا حرف من منطقی به نظر می رسد؟”
شاید اطرافیان شما را فردی منطقی می دانستند، اما قبل از این که چنین سؤالی بپرسید. اگر مدام سؤالات این چنینی چون “درست دارم توضیحش می دهم؟” بپرسید، این اجازه را به مخاطبان می دهید از خود بپرسند آیا حرفهایتان منطقی، عاقلانه و درست هستند؟ این جملات نشان از آن دارد فرد خود را فاقد شرایط لازم برای صحبت دربارهی آن موضوع می داند.
پیشنهاد ویژه: اگر می خواهید متوجه شوید دیگران مطلب شما را درک کردهاند یا میخواهید زمینهی مشارکت یا همکاری را فراهم کنید راه حل بهتر این است بگویید: “مشتاق شنیدن افکار و سؤالات شما هستم.”
به قدری که عادات این چنینی را در گفتارتان داشته باشید، ادراک افراد را دربارهی اعتماد به نفس و میزان حرفهای بودن خود تحت تأثیر قرار می دهید. توجه به این موارد و اینکه چطور می تواند وارد گفتار شما شود آگاهی لازم برای تغییر و به دست آوردن اعتماد به نفس را به شما خواهد داد.
منبع: forbes