مـدیرنامـه
رسانه اختصاصی مدیران

آیا کسب و کارها آماده جهانی زدایی هستند؟

ساختار شرکت‌های جهانی به گونه‌ای نیست که در دنیای جهان‌زدایی شده به رقابت بپردازند . کاملا واضح است که این جهان همواره پراکنده به صورت مستقیم بر سه رکن اصلی شرکت‌های جهانی تأثیر می‌گذارد: فناوری، تأمین نیروی انسانی جهانی و عملکرد مالی

با ورود به دهه ی جدید که با رشد پیچیدگی‌های اقتصادی و دسته‌بندی‌های جغرافیای سیاسی همراه است . تنش‌های بین ایالات متحده و چین، پوپولیسم و ملی‌گرایی در اروپا و خطر قریب‌الوقوع یک رکود اقتصادی فراگیر، رهبران تجاری مدبر به سمت و سوی تدوین راهبرد هایی پیش می روند تا به وسیله آنها خطرات طولانی مدت ­تر این مکان زدایی (جهانی زدایی) را به حداقل برسانند. آنها نگران محافظه‌کاری تجاری و درآمدی هستند که شرکت‌ها ممکن است در جنگ‌های تعرفه‌ای از دست دهند.

با این وجود، خطر نهفته‌تری در ارتباط با جهانی‌زدایی وجود دارد که عبارت است از: ساختار شرکت‌های جهانی به گونه‌ای نیست که در دنیای جهان‌زدایی ­شده به رقابت بپردازید. کاملا واضح است که این جهان همواره پراکنده به صورت مستقیم بر سه رکن اصلی شرکت‌های جهانی تأثیر می‌گذارد: فناوری، تأمین نیروی انسانی جهانی و عملکرد مالی.

 بالکانیزاسیون اینترنت (Splinternet)

رهبری مشارکتی در سال‌های اخیر، مخاطرات سایبری‌، خطر فرسودگی فناوری و افزایش بیکاران طبقه کم درآمد ناشی از اتوماسیون را به درستی در اولویت قرار داده است. اگرچه در حال حاضر، نگرانی‌های مهمی در ارتباط با ظهور « بالکانیزاسیون اینترنت » وجود دارد- اینترنت به واسطه پلتفرم هایی به رهبری چین و ایالات متحده، به طور فزاینده چند پاره می­شوند.  

این چند پارگی فناورانه سبب اختلال در زنجیره‌های تامین جهانی می‌شود که شرکت‌های جهانی را قادر می‌سازد تا با انتخاب مقرون به صرفه‌ترین راه­حل، در هر مرحله از فرآیند تولید، به برتری رقابتی دست یابند. و فاصله گرفتن از چنین تدارکات متمرکزی سبب افزایش هزینه‌ها و کاهش کارایی حاصل از خدمات مشترک جهانی می‌شود.

علاوه بر این، اینترنت بالکانیزه متعهد است که پیچیدگی عملیات­های یک شرکت را افزایش دهد، و بدین ترتیب توانایی شرکت را برای واکنش سریع به نیروهای بازار تضعیف کند. در چنین دنیایی، شرکت­ها باید بین اردوگاه­های آمریکا و چین انتخاب کنند یا هزینه فعالیت در دو دنیای فناورانه مخالف را که هرکدام دارای استانداردهای نظارتی و عملیاتی خود هستند، بپذیرند.

اولین نشانه­ های چنین واگرایی ای در میان شرکت­هایی احساس می­شود که با مسئله محرمانگی داده ها سر و کار دارند. بسیاری از شرکت­های غربی تلاش می­کنند تا از حریم شخصی افراد محافظت کنند – موضعی که شاید شرکت­های آمریکایی و اروپایی را در برابر رقبای چینی­شان – که می­توانند در یک رژیم محرمانگی اطلاعاتی دقیق­تر فعالیت کنند – در نقطه ضعف قرار دهد.

قوانین حفظ محرمانگی داده ها در چین نسبتا آسان­تر است و امکان دستیابی به مجموعه داده های بزرگ را با اطلاعات فردی بیشتر فراهم می­کند. این امر می تواند نوآوری، از جمله کشف داروهای پیشرفته، را تسریع بخشد که به نوبه خود به کاهش هزینه مصرف کنندگان نهایی کمک کرده و باعث افزایش ارزش شرکت می­شود. 

*بالکانیزه : به معنی جزیره ای و غیر یکپارچه

تشدید جنگ بر سر استعداد ها

کنترل­های مهاجرتی زیاد، یکی دیگر از عوامل حرکت به سمت دنیایی پراکنده تر است. تغییر اخیر در اوضاع سیاسی ایالات متحده و اروپا به سمت سخت تر کردن مهاجرت، جنگ بر سر استعدادهای جهانی را تشدید می­کند. خطر اعمال محدودیت­های بیشتر در مورد مهاجرت از اهمیت ویژه­ای در رهبری برخوردار شده است زیرا توانایی شرکت را برای استخدام برون مرزی تهدید می­کند.

استخدام، به ویژه در سطح ارشد، به دسترسی به حجم زیادی از استعدادهای جهانی بستگی دارد، زیرا تیم­های اجرایی که ملیت­ها و پیشینه­های مختلفی دارند، منبعی برای مزیت رقابتی محسوب می­شوند. پیرو دستورالعمل اجرایی رئیس جمهور دونالد ترامپ در آوریل سال 2017 مبنی بر ” آمریکایی بخرید و آمریکایی استخدام کنید “،

خدمات شهروندی و مهاجرت ایالات متحده (USCIS) تعداد ثبت درخواست های ویزای H-1B را ثابت نگه داشته است، به طوری که نرخ عدم پذیرش تقاضاهای H-1B برای اولین بار از 10 درصد در سال 2016 به 24 درصد در سال 2018 و 32 درصد در سه ماهه اول سال 2019 افزایش یافته است.

محدودیت­های فزاینده در زمینه مهاجرت، فرصت چگونگی هدایت در میان فرهنگ­های مختلف و هنجارهای اجتماعی گوناگون را از رهبران فردای تجارت سلب می­کند. برخی ممکن است اینگونه استدلال کنند که این مهارت­ها در دنیای پراکنده تر اهمیت کمتری خواهد داشت، اما دنیای پراکنده تر به معنای فرصت­های کمتر برای اشتراک و انتقال بهترین شیوه ها و ایده ­های تحول­گرا نیز است.

نظام ­های نظارتی مالی مشارکتی پیچیده ­تر

دنیای پراکنده در مدیریت مالی شرکت را در سطح جهانی پیچیده تر می­کند و هزینه های زیادی را بر خزانه­ های شرکت تحمیل می­کند. شرکت­های جهانی مزایای زیادی از عملکرد مالی متمرکز به دست می­آورند. امروزه بسیاری از شرکت­ها سرمایه های نسبتا ارزانی را در مراکز مالی مانند نیویورک یا لندن گردآوری می­کنند و عواید حاصل از آن را به عنوان سرمایه ­گذاری در عملیات جهانی­ شان توزیع می­کنند.

این مدل متمرکز­تر اغلب بدان معنی است که شرکت­ها قادرند نسبت به حالتی که در آن شرکت­های تابعه منطقه ­ای و ملی­شان – که تمایل به ریسک و نوسانات بیشتری دارند – خود را به بازارهای ارز محلی محدود کنند، با هزینه کمتری وام بگیرند.

دنیای پراکنده تر بدان معنی است که شرکت­ها برای استخراج سرمایه گذاریهای خود و پرداخت سود سهامداران آن مبارزه خواهند کرد. تغییر از یک مدل متمرکز­تر به یک مدل فدرال ­تر، پیچیدگی­ های بیشتری را به همراه می­ آورد، زیرا رهبران تجاری باید از یک وضعیت تجاری هماهنگ و قانون­ مدار به سمت شبکه ­ای پیچیده از روندها و مقررات مستقل در حوزه­ های مختلف حرکت کنند.

برای مدیریت منطقی یا کاهش تهدیدات در دنیای پراکنده­تر به سطوح فوق­العاده­ای از دانش بسیار تخصصی در سطح محلی نیاز داریم – تا درک بودجه ریسکی لازم را تقریبا غیرممکن سازد، و اجازه دهد تا این خطرات محلی را به تنهایی پوشش دهیم.

از آنجا که قدرت همچنان از سازمان­های چند جانبه مانند اتحادیه اروپا، سازمان تجارت جهانی و ناتو فاصله می­گیرد و به دولت­های محلی واگذار می­شود، شرکت­های جهانی احتمالا حفظ روابط مؤثر دولتی در هزاران کشور مختلف را امری دشوارتر می­بینند.

برای مثال، پیچیدگی فزاینده در امور مالیاتی، تعرفه­ ها، سهمیه­ ها و مقررات زیست محیطی، شرکت های جهانی را به پاسخ به این سوال وادار می­کند که آیا ساختار سازمان آنها باید از تغییر قدرت پیروی کند و پراکنده تر شود.

البته، چند ملیتی­ ها پیش از این نیز می­ بایست مقررات مختلفی را که در بازارهای مورد فعالیت آنها وجود دارد، رعایت می کردند و به همین دلیل کارا بودن نیازمند دانش عمیق محلی بودند. اگرچه از آنجا که حمایت گرایی باعث می­شود تا دولت­ها به قوانین و مقررات جهانی کمتر بپردازند و قوانین تجاری، کمتر سیستماتیک شوند،

از این رو نهادهای نظارتی ملی دست برتر را خواهند داشت. بدین ترتیب الزامات دانش محلی تقریبا بیشتر مورد نیاز خواهد بود زیرا شرکت­ها برای انجام عملیات خود و کسب موفقیت به دانش دقیق­ تر و خاص ترین نیازمند خواهند بود.

آیا ما به بازنگری در ساختارهای سازمان نیازمندیم ؟

در اصل، منطق شرکت‌های جهانی این است که دارای چنین ساختاری باشند که فرصت کسانی را که در بالای این سازمان‌ها قرار دارند را برای بررسی جهان و سود جستن از سرمایه، کار،تولید را به روشی که باعث کاهش هزینه‌ها و افزایش بازدهی باشد افزایش دهد تا ارزش ذاتی شرکت‌ها را بالا ببرد.

از آنجایی که انتقال عوامل تولید در خارج از مرزها به طور فزاینده‌ای دشوارمیشود  منطقی است که بپرسیم آیا یک شرکت جهانی ساختار صحیحی در دنیای جهانی‌زدایی شده دارد .

علاوه بر این، شرکت‌های جهانی در بخش‌هایی از جمله کالاهای مصرفی و امور مالی مشاهده می کنند که شدیدترین رقابت آنها از کشورهای بزرگ محلی یا رقبا‌ی منطقه ای نسبتا بیشتر ازدیگر شرکت‌های سنتی جهانی ناشی می‌شود. یک جایگزین برای ساختار جهانی این است که تجارت‌ها به عنوان مجموعه‌ی از شرکت‌های مستقل، کاملا وابسته و محلی عمل کنند.

این “شرکت‌های تابعه” مزایای انتقال دانش را از وابستگی به یک شبکه بزرگتری از شرکت‌ها بدست می آورند ، اما بیشتر تصمیمات مربوط به تخصیص سرمایه و سرمایه انسانی به نهادهای محلی واگذار می‌شود. شاید این شرکت‌های مستقل حتی بتوانند به عنوان نهادهای مستقل در بورس‌های  محلی و جهانی فعالیت کنند.

درنهایت ، راه پیش رو بستگی به این دارد که آیا رهبر یک شرکت ، جهان‌زدایی را به عنوان یک پدیده ماندگار تلقی میکند یا یک گذرگاه . اگر رهبران تجاری معتقدند که جهان‌زدایی امری ماندگار است، آنگاه توجهات جدی را باید به ساختار متداول ساختار‌های جهانی معطوف داشت تا انطباق بهتری با دنیای جهان‌زدایی شده پیدا کنند.

با این حال، اگر رهبران شرکت‌ها معتقد باشند که  فشار در جهت جهانی پراکنده موقت و گذرا باشد، مسئولیت آنها این است که حتی در ضمن حفظ ساختار جهانی خود ، خطرات مربوط به  جهان‌زدایی را هدایت کنند. با این وجود، رهبران تجاری باید نسبت به این موضوع هوشیار باشند که اگر آنها اشتباه کنند، شرکت‌ها‌یی که در خدمت آنها هستند ممکن است از بین روند.

برگرفته از HBR.com

ترجمه : هاشم نعیمی

کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی

الکامپ 1403
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.




Enter Captcha Here :